اي حسين (سلام خداي تعالي بر تو باد) تو خود، درباره‌ي زندگي‌ات سخن بگو…حرف «ي» در نام جانبخش تو، همچون خال عنبر و عطر، در غنچه‌ي گلي خوشبو است و همچون مردمك چشم، انسان را مي‌خواند، براي ديدن عظمت تو، براي ديدن شكوه و جلال تو.اي «ي»! تو چه زيبا و گيرايي من احساس مي‌كنم كه «ي» در نام تو، يكي از جلوه‌هاي شكوه و زيبايي توست، كه تو را تصوير مي‌كند.من فريادش را مي‌شنوم كه مي‌گويد:نام تو آيا اسم تصغير است كه با عطر و عنبر خوشبو شده.اي فرزند پاكان!يا تو پاره و نيمي از پيكر برادرت امام حسن عليه‌السلام هستي و هماره با او همراه،اي حسرت آرزوهاي مشتاقان؟ يك روح در دو بدن، اي حسن (سلام خداي بزرگ بر تو باد) كه تو مكمل برادرت در شوق و شعف هستي.اما دريغ از رسالت…حق و حقيقت، آن را روشن و رخشان كرده…به هنگام غروب، سرخ گون است… ولي ذات آن، در كمال درخشش، صفا و يكرنگي، همچنان پابرجاست.بين آن دو، كماني است كه در يك سو آرامش و در سوي ديگر، رهايي و آزادگي است.و اين چنين است امام حسن عليه‌السلام كه با صداقت مي‌درخشد.و آن چنان است امام حسين عليه‌السلام كه با رگهاي خونين خود نورافشاني مي‌كند.و در دو چشم:در يكي صداقت و صفا.و در ديگري شكوه و عظمت آميخته به خون.آن آرمان به خواب مي‌رود و بيدار مي‌شود.و در عين بيداري، آرامش است و مدارا.و دريغ از مباهله راستي كداميك از شما در چشم ديگري با آرامش بيشتر به خواب مي‌رفت.تو در ديدگان جد بزرگوارت؟يا برادرت حسن عليه‌السلام، كه از تو بزرگتر است؟و دريغ از آن كساءكه در زير خود، آن دو جگر گوشه را كه در آغوش پر مهر پدر و مادر، همراه زمزمه‌هاي محبت‌آميز گرد آورده بود….و در آن دم، سروش غيب از بلنداي آسمان در رسيد : اي خاندان پيامبر عليهم‌السلام- اي اهل‌بيت-، خداي بزرگ چنين خواسته تا شما را از هر پليدي به دور دارد تا براي فرداها تكيه‌گاه انسان، پناهگاه و رهبر او باشيد. و دريغ از حق آرمان بزرگ آن را مي‌يابد.و پيامبر بزرگ به خاطر آن قيام مي‌كند، و مي‌گويد:اين امت من است. من به داشتن چنين امتي با ساير ملتها مباهله مي‌كنم.و اما تو، اي حسين!تو يك سوي مباهله‌اي…و ما،… هميشه مي‌پرسيم.آيا انقلاب در چشمان گيراي تو آتش گرفت؟ و چشمانت را مجروح و زخمي كرد؟آيا انقلاب در چشمانت به خواب رفت؟و در انتظار ساعتي از ساعتهاي زندگي بود،تا آن لحظه‌اي فرا رسد كه فداكاري قهرمانهاي پاكباخته را به تپش آورد و جامعه‌ي انسانها را بر روي زمين تحقق بخشد…..

بسم الله الرحمن الرحیم

به نام خدایی که شب ها را نقره کوب کرد تا امیدی باشد برای آن هایی که قلبشان را تاریکی گرفته که بدانند هنوز امیدی هست ونوری در قعر جانهای ظلمانی هنوز سوسو می کند ومنتظر دمی مسیحایی است تا شعله شود، عرفه این فرصت را به قلبها داده شاید دربرنامه های چیده شده این وقت اضافه ای باشد که به ما ارفاق شده، از این وقت اضافه چقدر استفاده کردی؟!؟! بنشین به یاد شب عرفه حسن(علیه السلام).

اللهم یا شاهد کل النجوی وموضع کل شکوی را زمزمه کن

از خودت شکایت کن از غم وداغ دوری یوسف، از گرد غربتی که رو پنجره های بقیع جا خوش کرده،از دستان جاری شیطان در خیابانهای مصر ولیبی وسوریه

اسئلک بنور وجهک الکریم صدای گرفته مرا هم بشنو.

مگر نگفتند :«ید الله مع الجماعه»

این خیل عظیم جمعیت را ببین که یک صدا دعایشان «اللهم عجل فی فرج» است.

خدایا بازهم جسارت می کنم دوباره تو را قسم می دهم

بحق اسمی که لرزه به دل فرشته ها می اندازد، نه….به حق اسمی که بالاتر از فرشته ها رفت

بحق محمد مصطفی(صلی الله علیه وآله وسلم)

بحق آن اسمی که وقتی موسی بن عمران در کوه طور آن را خواند اجابتش کردی….

فوج امیدواران درگاه عرفه را هم اجابت فرما،ماهم گرفتار تاریکی ها شده ایم الله لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین فستجبناونجینا

خدایا این پیله های تاریکی را که اطرافمان را گرفته پاره کن.

این بار هم از ما درگذر تا اذن دخول به دعای عرفه به ما عنایت کن

خدا اگه اذن دخول داده ای امسال به کجا به گریه بنشینم،سالی در مرز خسروی،سالی کنار گلزار شهدا،سالی کنج خلوت غم زده اتاقک تنهایی ها.

کجا بروم و… اللهم انی ارغب الیک را فریاد کنم

درکدام نقطه این خاک سربرزمین بسایم وبگویم خلقتنی من التراب وبه زبونی خود اقرار کنم…

به کدامین سو پیشانی بر زمین بگذارم که مرا در زمانی آفریدی ورشدم دادی که چراغ های هدایت تو یکی پس از دیگری را هم روشن کرده بودند.

چگونه سپاس همه الطافت را کنم که مرا مشمول دعای نورانی یکی از این چراغ های هدایت وولایت کردی که امسال هم بتوانم راهی کوچه های معرفت عرفه شوم.

فلک الحمد والشکر. یا من اقال عثرتی ونفس کربتی واجاب دعوتی و ستر عورتی وغفر ذنوبی وبلغنی طلبتی

طلب همه امروز این است که همان گونه که ابابیل اصحاب فیل را سرنگون ساخت آقای ما را برسان تا بنیاد کاخ ظلم را برکند.

امروز همه ما یک حنجره شده ایم ومناجات حسین(علیه السلام) را زمزمه می کنیم.

خدایا بحق حسین(علیه السلام) وحج نیمه تمام، ما را در زمره اعوان وانصار ذریه حسین(علیه السلام)، مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) قرار بده.

مارا جزء انتقام گیرنده های حسین(علیه السلام) ، جزء کسانی که اهانت به به رهبرشان را برنتافتند ومختار گونه بنیان رسانه های هالیوود راشکستند؛ قراربده.

حرف آخر:

الللهم عجل لولیک الفرج

نوشته فاطمه بیات.طلبه پایه پنجم

به نماز می ایستم و پنج تکبیر می زنم بر دنیا و هر آنچه مرا از نوازش نسیم رحمتت دور می سازد. می خواهم حسن ختام میهمانی ات، ابتدای آشنایی تازه ام با تو باشد.
اکنون به مدد عبورم از باغ صیام، عطر گل های تازه عبودیّت را آن چنان در سر دارم که بیدارتر از همیشه، می بینمت. چه شیرین است طعم میوه های آسمانی تو، آن هنگام که دست بر قنوت نماز عید بر می داریم و تو را زمزمه می کنیم: «اَنْ تُدْخِلَنی فی کُلِّ خَیر…»
«دارد به خنده چشم جهان باز می شود یعنی که عید فطر تو آغاز می شود»