با سلام
به وبلاگ مدرسه علمیه کوثر(سلام الله علیها) تویسرکان خوش آمدید
در این وبلاگ می توانید مطالبی با موضوعات زیر را جستجو کنید:
به وبلاگ مدرسه علمیه کوثر(سلام الله علیها) تویسرکان خوش آمدید
در این وبلاگ می توانید مطالبی با موضوعات زیر را جستجو کنید:
نضج گيري نحله ها و فرقه هاي گوناگون در عصر امام جواد(ع) ، فرايند عوامل گوناگوني چون گسترش جهان اسلام و ورود اعتقادات و باورهاي مذاهب و اديان ديگر ، ترجمه آثار فلاسفه يونان و درگيريها جناح بنديها و بلوك بندي قدرت بود .
امام جواد (ع) همانند پدر بزرگوارشان در دو جبههُ سياست و فكر و فرهنگ قرار داشت .موضعگيرها و شبهه افكني هاي فرقه هايي چون زيديه ، واقفيه ، غلات مجسمه، امام را بر آن داشت تا در حوزه فرهنگ تشيع در برابر آنان موضعي شفاف اتخاذ كند .
امام در موضعگيري در برابر فرقه زيديه كه امامت را پس از علي بن حسين زين العابدين (ع) از آن زيد مي پندارند .. در تفسير آيه ” وجوه يومئذ خاشعة عاملة ناصبة ” آنها را در رديف ناصبي ها خواندند. رجال كشي ،ص 319 - مسند الامام جواد (ع)، ص 150
حضرت در برابر فرقه واقفيه كه قائل به غيبت امام موسي كاظم(ع) بوده و بدين بهانه وجوهات بسياري را مصادره كرده بودند . آنان را نيز مصداق آيه ” وجوه يومئذ خاشعة عاملة ناصبة ” به شمار آورده و در بياني فرمودند : شيعيان نبايد پشت سر آنها نماز بخوانند. رجال كشي ،ص391 - مسند عطاردي ، ص 150
حضرت در برابر غلات زمان خويش به رهبري ابوالخطاب كه حضرت علي(ع) را تا مرز الوهيت و ربوبيت بالا برده بودند، فرمودند : لعنت خدا بر ابوالخطاب و اصحاب او و كساني كه درباره لعن او توقف كرده يا ترديد كنند. رجال كشي ،ص 444
موضعگيري تند حضرت درباره اين فرقه تا بدانجا بود كه حضرت در روايتي به اسحاق انباري مي فرمايند: ” ابوالمهري و ابن ابي الرزقاء به هر طريقي بايد كشته شوند “. مسندالامام جواد ، ص298
حضرت در برابر فرقه مجسمه كه برداشتهاي غلط آنان ازآياتي چون ” يدالله فوق ايديهم ” و ” ان الله علي العرش استوي ” خداوند سبحان را جسم مي پنداشتند، فرمودند: ” شيعيان نبايد پشت سر كسي كه خدا را جسم مي پندارد نماز گذارده و به او زكات بپردازند. تهذيب،ج3،ص283
فرقه كلامي معتزله كه پس از به قدرت رسيدن عباسيون به ميدان آمد و در سده نخست خلافت عباسي به اوج خود رسيد يكي ديگر از جريانهاي فكري و كلامي عصر امام جواد (ع) است .موضعگيري حضرت امام جواد (ع) چون پدر بزرگوارشان در اين برهه و در مقابل اين جريان كلامي از جايگاه ويژه اي برخوردار است تا آنجا كه مناظرات حضرت جواد(ع) با يحيي بن اكثم كه از بزرگترين فقهاي اين دوره به شمار مي رفت ، را مي توان رويارويي تفكر ناب تشيع با مناديان معتزله به تحليل نهاد كه همواره پيروزي باامام جواد (ع) بوده است .
امام جواد (ع) در راستاي بسط و گسترش فرهنگ ناب تشيع كارگزاران و وكلايي در مناطق گوناگون و قلمرو بزرگ عباسيان تعيين و يا اعزام نمود . به گونه اي كه امام در مناطقي چون اهواز ، همدان ، ري ، سيستان ، بغداد ، واسط ، سبط ، بصره و نيز مناطق شيعه نشيني چون كوفه و قم داراي وكلايي كارآمد بود .
امام جواد (ع) در راستاي نفوذ نيروهاي شيعي در ساختار حكومتي بني عباس براي ياري شيعيان در مناطق گوناگون به افرادي چون” احمد بن حمزه قمي “اجازه پذيرفتن مناصب دولتي داد، تا جايي كه افرادي چون ” نوح بن دراج ” كه چندي قاضي بغداد و سپس قاضي كوفه بود، از ياران حضرت(ع) به شمار مي رفتند كساني از بزرگان و ثقات شيعه چون محمد بن اسماعيل بن بزيع ( نيشابوري ) كه از وزراي خلفاي عباسي به شمار مي رفت به گونه اي با حضرت در ارتباط بودند كه وي از حضرت جواد (ع) پيراهني درخواست كرد كه به هنگام مرگ به جاي كفن بپوشد و حضرت خواست او را اجابت و براي وي پيراهن خويش را فرستاد .
حركت امام جواد (ع) در چينش نيروهاي فكري و سياسي، خود حركتي كاملاً محرمانه بود، تا جايي كه وقتي به ابراهيم بن محمد نامه مي نويسد به او امر مي كند كه تا وقتي ” يحيي بن ابي عمران” ( از اصحاب حضرت ) زنده است نامه را نگشايد . پس از چند سال كه يحيي از دنيا مي رود ابراهيم بن محمد نامه را مي گشايد كه حضرت در آن به او خطاب كرده : مسئوليتها و كارهايي كه به عهده ( يحيي بن ابي عمران ) بوده از اين پس بر عهده توست . بحارالانوار، ج 50،ص 37
اين نشانگر آن است كه حضرت در جو اختناق حكومت بني عباس مواظبت و عنايت داشت، تا كسي از جانشيني نمايندگان وي اطلاعي حاصل ننمايد.
دوران دشوار امام جواد (ع) در نقش و تبليغ شيعي را بايد در هم عصر بودن وي با دو خليفه عباسي نگريست خصوصا مامون عباسي كه به گفته ابن نديم “اعلم تر از همه خلفا نسبت به فقه وكلام بوده است. ”
دوران هفده ساله امامت حضرت جواد (ع) همزمان با دو خليفه بني عباسي مامون و معتصم بود ، 15 سال در دوره مامون -ازسال 203 ق سال شهادت حضرت رضا (ع) تا مرگ مامون در 218 - و دو سال در دوره معتصم - (سال مرگ ما مون 218 تا 220) شرايط دوره 15 ساله نخست حضرت درست همان شرايط پدر بزرگوارش بود كه در مقابل زيركترين و عالم ترين خليفه عباسي قرار داشت .
مامون كه در سال 204 هجري وارد بغداد شد امام جواد (ع) را كه بنا بر برخي از روايات سن مباركشان در اين دوران10 سال بيش نبود از مدينه به بغداد فرا خواند و سياست پيشين خويش را در محدود ساختن امام رضا (ع) در خصوص امام جواد (ع) نيز استمرار داد .
ترس از علويان و محبت اهل بيت در دل مسلمانان از يك سو و متهم بودن وي در به شهادت رساندن امام رضا (ع) در جهان اسلام از سوي ديگر، وي را بر آن داشت تا با به تزويج در آوردن دختر خويش ام الفضل، ضمن تبرئه خويش و استمرار حركت عوامفريبانه در دوست داشتن اهل بيت، پايه هاي حكومت خويش را مستحكم سازد .
اين حركت مامون چون سپردن ولايتعهدي به امام رضا (ع) 9 مورد اعتراض بزرگان بني عباس قرار گرفت اما مشاهده علم و درايت حضرت جواد(ع) در همان سن آنانرا به قبول اين ازدواج ترغيب ساخت. امام جواد (ع) شرايط خود را همان شرايط پدر خويش ديد، از اينرو با پذيرش ازدواج با ام الفضل نقشه پليد مامون در به قتل رساندن وي و شيعيان را از صفحه ذهن مامون زدود.
حضرت(ع) كه به خوبي از سياستها و نقشه هاي مامون در بهره برداري از جايگاه ديني و اجتماعي خود باخبر بود، پس از ازدواج اقامت در بغداد را رد و به مدينه بازگشت و تا سال شهادت خويش در آنجا مقيم شد .
نامه هاي ام الفضل به پدر خويش مبني بر عدم توجه امام جواد (ع) به وي، بيانگر اجباري بودن ازدواج وي با ام الفضل و نداشتن فرزندي از ام الفضل از امام جواد (ع) پرده از هوشمندي امام (ع) برمي دارد؛ چون كه مامون بر آن بود تا با به دنيا آمدن فرزندي از ام الفضل وي را به عنوان يكي از فرزندان رسول خدا (ص) در بين شيعيان، محور حركتهاي آينده خود و بني عباس قرار دهد. مامون در سال 218 ه .ق در مسير حركت به سوي جنگ تا روم درگذشت . علي رغم تمايل سپاه و سران بني عباس به خلافت عباس فرزند مامون ، عباس بنا بر وصيت پدر با عمويش ابو اسحاق معتصم بيعت كرد .
معتصم هشتمين خليفه عباسي پس از ورود به بغداد، امام جواد(ع) را از مدينه به بغداد فرا خواند .
حضرت در سال 218 پس از معرفي امام هادي(ع) به جانشيني خود به همراه ام الفضل به بغداد رفت .
در اين سفر حضرت با شخصيتي متفاوت از مامون روبرو شد ، شخصيتي با روحيه نظامي گري و فاقد بينش علمي . معتصم كه مايه هاي حيله گري و عوامفريبي هاي مامون را در خود نداشت ، موضعگيري متضاد با اهل بيت خود را در بين مردم آشكار ساخت .
امام عليه السلام در دو سال آخر عمر خويش تحت نظارت شديدتر دستگاه امنيتي و نظامي معتصم قرار گرفت.
از اينرو شرايط امام جواد به گونه اي شد كه حضرت توسط معجزات و كرامات و شركت در جلسات علمي ، امامت خود را به ديگران به اثبات مي رساند .
امام جواد (ع) در طول زندگي پربار اما كوتاه خويش بر آن بود تا ارتباط با مردم را حتي در سخت ترين شرايط حفظ كند و با بذل و بخشش به فقرا و مساكين كرامت اهل بيت را به اثبات رساند. وي اين سيره خويش را به امر پدر بزرگوارش آغاز و به انجام رساند . امام رضا (ع) در يكي از نامه هاي خود به حضرت جواد (ع) مي نويسد :
” به من خبر رسيده است كه ملازمان تو ، هنگامي كه سوار مي شوي از روي بخل تو را از در كوچك بيرون مي برند تا از تو خيري به كسي نرسد تو را به حق خودم بر تو، سوگند مي دهم كه از درب بزرگ بيرون آيي و به همراه خود زر و سيم داشته باش تا به نيازمندان و محتاجان عطا كني. “
و اين آغاز يك حركت مردمي ، معنوي و انساني بود كه به استحكام پايگاه مردمي حضرت منجر شد و دستگاه بني عباس را از نام ” جواد ” به معناي بخشنده به هراس وا داشت .
در ميان زيارتنامه هاي مأثور، زيارتهايي وجود دارد كه به « زيارات جامعه» مشهور است. اين زيارتنامه ها را بدان سبب جامعه»خوانده اند كه متن آنها به گونه اي تنظيم و آموزش داده شده است كه مي توان با خواندن يكي از آنها، هر يك از پيامبران و امامان را از دور يا نزديك زيارت كرد. بنابراين اين گونه زيارتها ويژه پيامبر يا امام يا مكان يا زمان خاصي نيست. برخي از مؤلفان كتب ادعيه و زيارات، فقط به آوردن يكي از اين زيارتها توجه نشان داده اند( المفيد. كتاب المزار / 176- شهيد اول، المزار /236) اما برخي، چند فقره از آنها را در كتابهاي خويش به وديعت نهاده اند؛ چنانكه ابن بابويه قمي ملقب به «صدوق» دو فقره( من لايحضره الفقيه/2/608-609؛همو،عيون اخبارالرضا.2/271-278) آقا جمال خوانساري سه فقره (مزار/102) سيد محسن امين چهار فقره(مفتاح الجنات 2/210- 218) محدث قمي پنج فقره(مفاتيح الجنان/ 950) و محمد باقر مجلسي در«باب الزيارات الجامعه» به تعداد پيشوايان معصوم (علیه السلام) چهارده فقره(بحارالانوار99/209) از اين زيارتها را نقل كرده است. مجلسي(ره) پس از نقل آن زيارتها گوشزد مي كند كه زيارتهاي جامعه ديگري هم هست كه به سبب موثق نبودن يا تكراري بودن مضامين، از آوردن آنها چشم پوشيديم. ( سيد كاظم طباطبائي. پژوهشي درباره زيارتهاي جامعه. مطالعات اسلامي.شماره 62) وي پس از زيارت جامعه صغيره، زيارت جامعه كبيره را نقل مي كند. شيخ صدوق(ره) از دقاق، سنائي،وراق و حسين بن ابراهيم بن احمد كاتب يا مكتب و اين چهار نفر كه گويا از مشايخ صدوق (ره) بوده اند از محمد بن ابي عبدا… كوفي وابوالحسين اسدي و اين دو از محمد بن اسماعيل برمكي از موسي بن عبدا… يا عمران نجفي روايت مي كند كه به امام هادي(علیه السلام) گفتم اي زاده رسول خدا(ص) مرا تعليم فرما زيارتي با بلاغت كامل كه هر گاه خواستم زيارت كنم، آن را خوانم.
فرمود: چون به درگاه حرم رسيدي بايست و پس از غسل در حالي كه شهادتين را زمزمه مي كني، در لحظه ديدن قبه و قبر، سي مرتبه «ا…اكبر» بگو، سپس با وقار و آرامش گام بردار، بايست و سي مرتبه«ا…اكبر» بگو پس از آن نزديك قبر مطهر برو و چهل مرتبه«ا… اكبر» بگو تا صد تكبير تمام شود، آنگاه بگو: السلام عليكم يا اهل بيت النبوه…(عيون اخبار /2/272-278؛من لا يحضره الفقيه2/609؛طوسي، تهذيب 6/95؛ مجلسي.محمدباقر.بحارالانوار 99/127-134؛ قمي.مفاتيح الجنان/950) به واسطه اين «جامعه» همه امامان (علیه السلام) به غير از حضرت زهرا(علیه السلام) زيارت مي شوند، زيرا آنچه در اين زيارت آمده است، همگي شهادت بر شؤون ويژه حجت هاي خدا بر خلق خدا مي باشد و بديهي است به فرموده امام عسكري (علیه السلام) كه فرمود:«ما امامان حجت هاي خدا بر مردم و خلق خدا هستيم و فاطمه حجت خدا بر ما مي باشد». مقام حضرت زهرا(علیه السلام) تا چه اندازه رفعت دارد و با پيوند دو سخن ارزشمند پيامبر (ص) كه فرمود:«فاطمه روحي التي بين جنبي» و «ظاهري النبوه و باطني الولايه» مي توان چنين نتيجه گرفت كه حضرت زهرا (علیه السلام) مظهر نبوت و ولايت است. (الاسرارالفاطميه/ 17)
ارزيابي اسناد جامعه كبيره
چنانچه قواعد علم حديث شناسي و تعابير و اصطلاحات آن را بشناسيم، به خوبي به تاريخچه ابداع اصطلاحاتي همچون «صحيح» نزد متأخريني همچون علامه حلي و استادش احمد بن طاوس دست مي يابيم.
در دوره علامه حلي به واسطه از بين رفتن قراين خارجي و مشوش شدن مجاهيل با روايات صحيح، قانون حديث شناسي جديدي تحت عنوان تقسيم روايات به حديث صحيح، حسن موثق و ضعيف رسميت يافت.
از اين دوره به ويژه در زمانه معاصر برخي بدون توجه به حديث صحيح و غير صحيح نزد قدما به نقد احاديث شيعي در بين كتابهايي همچون كافي، استبصار، تهذيب، عيون اخبار الرضا و … پرداختند و اعلام داشتند كه روايات غير صحيح فراواني در بين احاديث يافت مي شود.
اين ديدگاه بايد واكاوي شود، ولي با ذكر اين مقدمه، چنانچه سلسله راويان زيارت جامعه كبيره به محوريت قانون حديث شناسي متأخرين و معاصرين پي گيري شود، نتيجه آن چيزي به جز همان داوري علامه مجلسي (ره) نيست. علامه مجلسي (ره) كه در حديث شناسي يكي از مفاخر و مشاهير شيعه است، با توجه به ديدگاه قدما درباره حديث، همچنين ملاحظه فصاحت و بلاغت متن زيارت جامعه كبيره در ديگر داوري اش مي نويسد: «اين زيارتنامه صحيح ترين زيارتنامه ها از نظر سند و جامع ترين و فصيح ترين و بليغ ترين و والا مرتبه ترين آنهاست» (بحارالانوار 99/144- ملاذ الاخبار 9/278) خوشفكراني همچون وحيد بهبهاني و سيد عبدا… شبر نيز فارغ از اصطلاح صحيح نزد متأخرين، زيارت جامعه كبيره را به لحاظ قوت و استحكام متن همچون خطبه هاي نهج البلاغه، صحيفه سجاديه و دعاي ابي حمزه ثمالي صحيح دانسته اند ( الفوائد الرجاليه / 60- الانوار اللامعه في شرح الزيارة الجامعه/ 25)
متن زيارت جامعه كبيره به گونه اي است كه هر منصفي صدور اين معارف بلند را غير معصوم محال عادي مي داند. افزون بر آنكه خطوط كلي آن را با خطوط كلي معارف قرآن كريم- كه مرجع نهايي در بررسي روايات است- هماهنگ مي بيند و اين چيزي است كه ما را از بحث سندي آن بي نياز مي كند» ( جوادي آملي، ادب فناي مقربان1/87). علاوه بر اين رويكرد عالمانه، مي توان به مواردي اشاره داشت كه از هر جهت زيارت جامعه كبيره را به عنوان يادگار و اثر امام هادي (علیه السلام) براي شيعيان ، باز مي شناسد:
1- مرحوم محدث قمي پس از بيان زيارت جامعه كبيره به نقل از كتاب «نجم الثاقب» حكايت «سيد احمد بن سيد هاشم بن سيد حسن موسوي رشتي» تاجر رشت را مي نويسد كه چگونه در سفرش به بيت ا… الحرام به محضر امام زمان (علیه السلام) مي رسد و آن جناب وي را سفارش به خواندن زيارت جامعه كبيره مي كند.( مفاتيح الجنان / 961)
2- اهتمام دانشمندان و علما به نوشتن شروح متنوع بر زيارت جامعه كبيره كه از آن جمله مي توان به شرح مجلسي اول در خلال كتاب روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه (5/451-499) شرح مجلسي دوم در خلال بحارالانوار ( 99/134-144) و كتاب ملاذالاخبار،الاعلام اللامعه في شرح زيارة الجامعه نوشته سيد محمد بن عبدا… الكريم طباطبائي بروجردي، شرح الزيارة الجامعه الكبيره، نوشته شيخ احمد بن زين الدين احسائي و … اشاره كرد .
3- استشهاد فقها به متن اين زيارت در بحثهاي فقهي،اخلاقي و تفسيري ( كفعمي . ابراهيم. محاسبة النفس / 10)
اللهم بارک لنا فی رجب وشعبان
خدایا رجب امسال چه حال وهوایی دارد بس عجیب ؛ اولش رهایی مرکز عشق(خرمشهر)از زیر چکمه های جور وتوپ های استکبار؛ در روزهایی که مردم غرق در شور رهایی وپرواز بودند ؛ دوباره خفاش های شبانه دشمن چنگی بر دل زخم خورده وزخم های کهنه انداختند؛ کینه های خفته سرباز کرد وخون در رگ ها را به خروش در آورد
این بار دوباره ارتش بیست میلیونی که نه!!! ارتشی به وسعت دل های خرمشهریان به پا خواسته اند؛ این بار هم نمی گذارند کسی عشق شان را به سخره بگیرد.
اگر آن خفاش ها زین الدین وهمت وجهان آرا را فراموش کرده اند بدانند که راهشان همچنان طرفدارانی چون تهرانی مقدم، احمدی روشن وعلی محمدی و… را دارد.
اگر چشم تنگ آن ها روی دیدن این فرشتگان زمینی را ندارند؛ بدانن که ما تا آخرین قطره خون، گوش به فرمان هستیم
خط شهدا را دنبال خواهیم کرد که می گفتند:«در زمان غیبت امام زمان(عج)چشم وگوشتان به ولی فقیه باشد تا ببینید از آن کانون فرماندهی چه دستوری صادر می شود». شهید زین الدین
بدانند که تا گذشته سرخ «کربلا» پشت سر ما وآینده سبز«ظهور» پیش روی ماست از پا نخواهیم نشست.
نقشه هایشان تکراری است دیگر اثری در دل های سراسر عشق نمی گذارد؛ آری چشمان مارا عشق به ولایت کور کرده دلهای ما فقط ندای حق را می شنود.
خداوندا عده ای از این خفاش های زیرزمینی سر برآورده اند وعقاید را چنگ می زنند؛ آسمان افکار را آلوده می کنند؛ در این آلودگی ذهنی می خواهند خورشید پشت ابر را انکار کنند؛ می خواهند پرتوهای روشن وتلألو حق که اظهر من الشمس است را کتمان کنند.
آب دریای دیدگان را آلوده می کنند تا ماهی های طوفان زده را شکار کنند؛ خداوندا ما نمی توانیم با قافیه بازی کنیم ساده می نویسیم
اللهم عجل لولیک الفرج
طوفان زده ایم راه نجاتی بفرست
یا اَبَا الْحَسَنِ یا عَلِىَّ بْنَ مُحَمَّدٍ اَیُّهَا الْهادِى النَّقِىّ
شفاعت کن براى ما نزد خدا اى ابا الحسن اى على بن محمد اى حضرت هادى نقى
یَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ یا حُجَّهَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا
اى فرزند رسول خدا اى حجت خدا بر خلق اى آقاى ما و سرور ما ما رو آوردیم
وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ
و شفیع گرفتیم و توسل جستیم بوسیله تو بدرگاه خدا و تو را پیش روى حاجتهاى خویش قرار دادیم اى آبرومند نزد خدا شفاعت کن براى ما نزد خدا
یا ابا الحسن(ع) مگر نه این که «ومن ردَّ عَلَیکم فی أسفَلِ دَرَکٍ من الجحیم»
بابی انتم وامی واهلی واسرتی
أشهِدُ الله وأشهِدُکُم انّی مؤمِنٌ بکم وبما آمنتم به، کافرٌ بعدَوکم وبما کَفَرتُم به… به خدا تاب این جسارت را نداریم اما بخاطر کم کاری شرمنده ایم
اما ما همیشه کبوتران گرد گنبد شما بوده ایم، در این سوز وسرمای استخوان سوز مستجیرٌ بکم، زائرٌ لکم لائذٌ بقُبورِکم وبرئتُ الی الله عزّوجلّ من اعدائکم ومن الجبتِ والطاغوتِ والشیاطینِ وحزبهم الظالمین لکم
گوشی برای شنیدن توطئه ها وتوهین نداریم؛ اما در این خشکی دورانی که شما برایمان ساختید هرروز رجب را اینچنین آغاز می کنیم
اللهم انّی اسئلٌکَ بالمولودینِ فی رَجَب، محمد بن علی الثَانی وابنه علی بن محمد المنتجب….
یا این که شبها در کنج خلوت غم گرفته قلبمان می نشینیم وجامعه را زمزمه می کنیم.
جامعه کبیره ای که دانشگاهی است برای تجدید بیعت با«محبط وحی»
واقعاً شرمنده ایم که علوم مذهب جعفری را درست دیکته نکرده ایم که در برابر رگبار وهجوم هجمه مهاجمان زخمی برنداریم؛ خداوندا از تو می خواهیم که عامل به علوم«باقر(ع)» باشیم تا بتوانیم جرعه ای از هدایت هادی بنوشیم تا به سر منزل رضوان برسیم.
در لیله الرغائبی که در پیش است می خواهم جامعه را طوری دیگر بخوانم:
گفتن«من والاکم فقد والی الله ومن عاداکم فقد عادالله ومن احبکم فقد احب الله» حالی ویژه می خواهد.
خداوندا ما را در این عملیات هم به فتح الفتوح برسان.
یاابا الحسن(ع) در این ایام بهار پاییزی از خداوند می خواهم «ووَفَّقَنی لطاعَتِکم ورَزَقَنی شِفاعتِکم وجَعَلَنی من خیارِ مَوالیکم التابعین لِما دَعَوتُم الیه وجَعَلنی ممن یَقتصَ آثارَکم»
چرا که شما را «انتم نورُ الاخیارِ وهُداة الابرارِ وحُجَج الجبار، بکم فتَح الله وبکم یَختِم وبکم یُنزِّل الغیث» یافتم.
خداوندا این تن نحیف یارای تحمل خشکی دوران را ندارد.
آخرین ذخیره باران رحمتت را برسان
این جمعه هم ندبه ای می خوانیم
چرا که «بی تو هوای زمونه سرده»
یابن الحسن آقا بیا …
نوشته شده توسط فاطمه بیات: طلبه پایه پنجم