با سلام
به وبلاگ مدرسه علمیه کوثر(سلام الله علیها) تویسرکان خوش آمدید
در این وبلاگ می توانید مطالبی با موضوعات زیر را جستجو کنید:
به وبلاگ مدرسه علمیه کوثر(سلام الله علیها) تویسرکان خوش آمدید
در این وبلاگ می توانید مطالبی با موضوعات زیر را جستجو کنید:
حضرت اميرالمؤمنين علی (ع) در سراسر نهج البلاغه، هم براهين و استدلالهاى گويا براى اثبات وجود خدا مى آورد و هم به انواع راههاى خداشناسى اشاره فرموده است تا عموم مردم با مشاهده زيبایى هاى خدا در طبيعت، دست هنرمند خدا را در همه چيز و همه جا به خوبى بنگرند.
آن امام همام در خطبه 165 نهج البلاغه پیرامون شگفتیهای خلقت پرندگان می فرمایند :
” خداوند با آفرينش پرندگان، مخلوقاتى شگفت آفرید و شواهدى روشن بر لطافت صنع و قدرت عظيمش اقامه فرمود،آن چنان كه عقلها را مطيع، معترف و تسليم ساخت. شكلهاى گوناگون پرندگان را آفريد، همان پرندگانى كه آنها را در شكافهاىزمين و درههاى وسيع و قله كوهها مسكن داد. همانها كه داراى بالهاى رنگارنگ و شکلهای متفاوتند. زمام آنها بدست او است “.
امیر علم و بیان ؛ حضرت علی (ع ) پس از توصیف خلقت پرندگان، به وصف شگفتیهای آفرینش طاووس پرداخته، می فرمایند : ” از شگفت ترين شگفتيها، طاووس است كه خداوند به او نيكوترين تناسب را بخشيد و به زيباترين رنگها بياراست. پرهايى كه نايچه هايى آنها را به هم پيوند داده و دُمى كشيده كه چون با طاووس ماده روياروى گردد، آن را چون چترى بگشايد و بر فراز سر خود سايبان سازد. دقیقاً مانند بادبانهاى كشتيها که کشتیبانان آنها را گشوده باشند
طاووس بر زيبايى رنگهاى خود مى بالد و مغرور به جلوه گريهاى دمش، مى خرامد. رشته های پر او چونان ميله هاى سيمين است كه دايره هايى اعجاب انگيز همانند خورشيد از آنها رسته است. دايره هايى مانند زر ناب و زبرجد. اگر برايشان همانندى در روى زمين بجويى، چونان شكوفه هايى است از گلهاى بهارى كه دسته بربندند.
خلقت پرندگان و به خصوص طاووس به عنوان شاهکاری از خلقت الهی، هر انسانی را وامی دارد تا اندیشمندانه به قدرت و علم بیکران الهی بیندیشد و او را بهتر بشناسد .خداوند در آیه 13 سوره نوح ما را به این حقیقت مهم فرامی خواند ؛ آن جا که می فرماید : (مشکل شما کدام است که به خدا شکوهمندانه نگاه نمی کنيد.)
امام علی (ع) در ادامه توصیف شگفتیهای طاووس، بسیار ظرافتمندانه به غم و غرور طاووس انگشت نهاده، می فرمایند :
” چون متكبران ، خرامان راه مى رود و جلوهاى زيباى دم و بالهايش را مى نگرد. از نگريستن به جامه رنگارنگش به قهقهه مى خندد .اما چون پاهاى خود را مى بيند، بانگى حزين بر مى آورد كه به گريه ماند و آوازى اندوهگين ، چون آواز دادخواهان كه آشكارا حكايت از غم فراوانش كند. زيرا پاهايش چون پاهاى خروس ، باریک است. و از ساق نازک پايش سيخكى رسته است . در آن جا كه جاى يالهاى طاووس است دسته اى موى سبز و رنگين پديدار شده است. برآمدگى گردنش ، چون گردن راست و كشيده ابريق است . زير گردنش تا شكمش سياه است ، سياهى كه به سبزى می ماند ، همچون حريرى تنگ كه بر آينه اى صيقلى كشيده باشند.“
کمتر رنگى در جهان مي توان يافت كه طاووس از آن بهره نگرفته باشد ، اما اين رنگها با جذبه فوق العاده و براقى و درخشش حرير مانند ، از دیگر رنگهاى جهان طبيعت، برترى يافته است. اگر يكى از پرهای طاووس را بررسى كنى، گاهى رنگى گلى و زمانى رنگ سبززبرجدى و احياناً زرد طلایى به تو نشان خواهد داد و هر لحظه جلوهاى دارد.
راستى چگونه فكرهاى عميق و ديدههاى موشكاف مي تواند به (اسرار) اين صفات راه يابد و يا عقلهاىبا ذوق به آن دست پيدا كند و يا توصيف كنندگان وصف آن را به نظم آورند.
فتبارک الله احسن الخالقین
گندمبریان که جامعه محلی بیابان لوت آن را با نام ریگسوخته نیز میشناسند در فاصله 80کیلومتری شمال شهر شهداد واقع شده که مساحت آن حدود 200کیلومتر مربع است. سطح گندم بریان پوشیده از سنگها و گدازههای بازالتی سیاهرنگ آتشفشانی است. پس از رود شور زمینهای ماسه ای قرار دارند که شیب تندی به سمت شمال دارند که این مکان به گدار باروت شهرت دارد. پس از گدار باروت دشتی ریگی با رسوبهای آتشفشانی در سمت شرق قرار دارد که پس از آن دشت گندم بریان واقع شده است. بر روی دشت قشری از بازالت قرار گرفته است که عبور از آن را دشوار میکند. در بسیاری از مقالات، جراید و وب سایت ها این نقطه را گرمترین نقطه کره زمین عنوان کرده اند که فاقد اعتبار است.
این سنگها از نوع آذرین بیرونی هستند. تقریبا بهغیر از جناح شمالی این تپه، دور تا دور آن را دیوارهای خاکی با ارتفاعات مختلف که بلندترین آن از 30متر تجاوز نمیکند مانند قلعه فرا گرفته است. سنگهای گدازهای سیاهرنگ که ارتفاع برخی از آنان حدود 4متر است نیز تمامی سطح فوقانی دیوارههای خاکی را پوشانده است. همزیستی خاک زرد رنگ پایه و سنگهای سیاه بازالتی، از جمله پدیدههای بینظیر در این مکان است که زیبایی زائدالوصفی به منطقه گندم بریان بخشیده است. ارتفاع 483متری از سطح دریا و ریختشناسی (Morphology) منحصر بهفرد تپه گندم بریان ، این مکان را از دیگر مناطق ریگزار و پست پیرامونش متمایز کرده است. چنانچه از طریق تصاویر ماهوارهای به گندم بریان نگاه کنیم، این تپه مانند ملاقهای است که دسته آن در سمت شمال قرار میگیرد. شایان ذکر است ناحیه شمالی گندمبریان با دشتهای پیرامونش همسطح میشود و تنها خاک سیاه رنگش (گدار باروت) که مانند دسته ملاقه است موجب میشود که اشتباه کنیم و آن را همسطح تپه گندم بریان تصور کنیم.
فراز شرقی این تپه 437متر از سطح دریا ارتفاع دارد و در موقعیت جغرافیایی 31درجه و 3دقیقه و 59/59ثانیه شمالی و 57درجه و 45دقیقه و 48/16 ثانیه شرقی است و همچنین در بلندترین نقطه شمال غرب این تپه با موقعیت جغرافیایی 31درجه و 6دقیقه و 51/38 ثانیه شمالی و 57درجه و 35دقیقه و 56/23 ثانیه شرقی دارای 483متر ارتفاع از سطح دریاست.
فرضیه قطب گرمایی زمین در لوت ابتدا در سال 1952 توسط پروفسور استراتیل استاد دانشگاه وین در اتریش مطرح شد. وی پس از بررسی های هوایی، غرب نصرت آباد واقع در ریگ یلان را به عنوان گرمترین نقطه زمین مطرح کرد. درسال های بعد تئودور مونو همان مکان را به عنوان قطب گرمایی زمین تایید کرد. ولی با استناد به نقشه ثبت شده ناسا بالاترین دمای ثبت شده در کره زمین 70.3 درجه سانتیگراد در سال 2003 در منطقه پست لوت واقع در شرق کلوت ها به ثبت رسیده است. این دما هرگز در لوت تکرار نشد و از سال 2003 تا کنون لوت هرگز گرمترین نقطه جهان نبوده است. متاسفانه در بسیاری از مقالات و وب سایت ها منطقه گندم بریان را گرمترین نقطه زمین معرفی میکنند که چنین قضیه ای فاقد اعتبار است. نه تنها گندم بریان گرمترین نقطه کویر لوت نیست، اطلاق گرمترین نقطه زمین با توجه به اینکه مطالعات چندانی در این منطقه برای ثبت دما در سالهای مختلف انجام نگرفته و میانگین دمای منطقه در طی سالهای مختلف در دسترس نیست و با توجه به این اصل که گرمترین نقطه زمین هر سال ممکن است در نقاط مختلفی از کره اتفاق بیافتد، از نقطه نظر علمی فاقد اعتبار است.
هیئت جدید به آسمان به آن معنا که قدما قائل بودند به هیچ شکل قائل نیست، که اساساً آسمانی به آن معنا وجود داشته باشد. به حسب هیئت جدید آنچه وجود دارد فقط خود ماه و خورشید و ستارگان هستند که در فضا معلق اند بدون آنکه در آسمانی نصب شده باشند و آسمانی آنها را در خود قرار داده باشد. ما جز یک عده کرات معلق در فضا چیز دیگری نداریم.
برخی از دانشمندان بزرگ زمان ما براساس بعضی از قرائن و دلائل فلسفی و ریاضی، باز جدا طرفدار این هستند که عالم در مجموع ابعاد خودش محدود است. یکی از کسانی که این نظریه را دارد و پافشاری کرده است و خلاف نظریه اش را هم کسی نتوانسته ثابت کند همین دانشمند معروفی بود که در چند سال پیش فوت کرد و نظریه نسبیت را در جهان آورد، یعنی اینشتین.
نظریه او همان نظریه محدود بودن ابعاد عالم است که می گوید اینچنین نیست که «عالم» نامتناهی باشد و هر چه ما پیش برویم عالمی باشد شبیه این عالم، در نهایت امر این عالم ما محدود است و کروی الشکل هم هست.
قرآن می گوید: نزدیکترین آسمانها را به ستارگان مزین کرده ایم. اگر این جور باشد معلوم می شود که آنچه را که قرآن آسمان می داند مافوق همه این ستارگان است، این ستارگانی که چندین میلیون سال نوری با ما فاصله دارند، چون قرآن می گوید: نزدیکترین آن آسمانها به این ستارگان مزین هستند. آن وقت معنی مزین بودن چیست؟
خداوند در آیه 5 سوره ملک می فرماید:«و لقد زینا السماء الدنیا بمصابیح». همانا آسمان نزدیک تر را با چراغ هایی زینت دادیم.
در آیه چهارم سخن از هفت آسمان یا به تعبیر دیگر طبقات هفتگانه آسمان است. در این آیه تعبیرش این است که ما نزدیکترین آن آسمانها را با مصباحها و چراغها مزین گردانیده ایم، که مقصود از چراغها بدون شک ستاره هاست. و جعلناها رجوما للشیاطین؛ و آن را مایه راندن شیاطین قرار دادیم.
راجع به مساله آسمانها، در قرآن به طور مسلم معنی و مفهومی به نام هفت آسمان، البته هفت سما، وجود دارد. سما با آسمان متفاوت است، چون کلمه ” آسمان ” که فارسی است یعنی مانند آس (سنگ آسیا)، یعنی آن چیزی که مانند سنگ آسیا می چرخد، یعنی مفهوم چرخیدن آنچه را که آسمان می نامیم باید قبول کرده باشیم، که همان ” فلک ” قدما می شود.
ولی سمائی که قرآن می گوید، یعنی آن که در بالا قرار گرفته است، دیگر ندارد که آن که در بالا قرار گرفته، دور زمین می چرخد یا نمی چرخد. ولی ما چون فعلا لغتی نداریم کلمه ” آسمان ” را به کار می بریم بدون اینکه مفهوم چرخیدن را چون در لغت عربی اش نیست منظور کرده باشیم.
قرآن به طور مسلم از حقیقتی به نام ” هفت سما ” نام برده است و این هفت سما را به شکل هفت طبقه نام برده است، یعنی یکی بعد از دیگری. این جای شک و شبهه نیست. و باز این مساله که ما نزدیکترین آنها را با ستارگان مزین کرده ایم، یعنی نزدیکترین آسمانها به ما (نه آن دومی، نه آن سومی، نه آن هفتمی) مزین است به این قندیلها و چراغها، به این ستاره ها، این مقدار مطلبی است که از قرآن کاملا و در نهایت روشنی ثابت می شود.
سخن پیامبر (صلی الله علیه و آله)
حدیثی هست که یهودیان مدینه از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم)معنای این مطلب را سؤال کردند، فرمود: چگونه سقف را با چراغ مزین می کنند؟ و حتی پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم)تصریح کرد به اینکه همه ستارگان نسبت به نزدیکترین آسمانها حکم قندیلی را دارند که از سقف آویخته شده باشد (که آن وقت با علم قدیم قابل توجیه نبود.
پس معلوم می شود آن نزدیکترین آسمانها از دورترین ستارگان به ما دورتر است، یعنی آن نزدیکترین آسمانها مافوق همه این ستارگان است که هنوز بشر تا به آنجا برسد از نظر علمی خیلی فاصله دارد. به این شکل مساله آسمانها شکل دیگر و معنی دیگر به خودش می گیرد، یعنی نه تنها با هیئت قدیم به هیچ شکل منطبق نیست، یک امری می شود ماورا هیئت جدید که هیئت جدید هنوز در این زمینه ساکت است، یعنی نمی تواند نظر بدهد که در ماوراء دورترین ستارگان چه خبر است.
بعد هفت آسمان است. هنوز از نظر علمی کسی به خود آن نزدیکترین آسمانها نرسیده تا به مابعد آن برسد، ولی قرآن خبر داده است که هفت آسمان است. بعد می رسیم به هفت زمین، که مقصود از هفت زمین چیست؟ در هفت زمین احتمالاتی داده اند. به حسب هیئت قدیم کار هفت زمین خیلی مشکل بود، یعنی توجیه کردنش جز تعبد راه دیگری نداشت.
در هیئت جدید گفته اند هفت زمین شاید مقصود همین سیاراتی باشد که در منظومه شمسی به دور خورشید می چرخند، یعنی همین عطارد و زهره و مریخ و مشتری و زحل و دو ستاره دیگر که اخیرا کشف کردند: اورانوس و نپتون، شاید اینها هستند که مانند زمین ما خصلت زمینی دارند.
روایتی از حضرت رضا علیه السلام
ولی در اینجا مفسرین روایتی از حضرت رضا علیه السلام نقل کرده اند که این روایت را در همه تفاسیر نقل کرده اند. آن روایت به هفت زمین یک شکل و معنی دیگر می دهد، معلوم می شود که زمینها غیر از این شکل زمینی است که ما ابتدا تصور می کنیم. وقتی که از حضرت همین آیه را سوال کردند، می گویند که اول انگشتانشان را درهم کردند و بعد فرمودند: آسمان و زمین به یکدیگر محبوک است، یعنی به یکدیگر وابسته است.
راوی گفت: یعنی چه آسمان و زمین به یکدیگر وابسته است؟ وابستگی ندارد، خدا آسمان را بدون هیچ عمودی و بدون هیچ پایه ای برقرار کرده است. مگر خدا نمی فرماید که:«الله الذی رفع السموات بغیر عمد ترونها».خداست که آسمانها را بدون عمودی که ببینید برافراشته است. (رعد2)
امام فرمود: قرآن می گوید:«بغیر عمد ترونها».بدون عمودی که شما ببینید . «فهناک عمد ولکن لاترونها» پس اینجا عمود هست ولی شما نمی بینید، یعنی عمودهایی که آسمان و زمین را به یکدیگر وابسته کرده است، آجر یا سیمان و یا آهن نیست که کسی بخواهد ببیند، وابستگی آسمان و زمین با نیروهایی است غیرمرئی، که این منطبق می شود با همین نیروی جاذبه و قوانینی که الان قائل اند.
بعد حضرت معنی آسمانها و زمین را تشریح کرد، دست خودش را نشان داد و فرمود: این زمین را می بینید؟ آسمان اول آن است که بالای زمین قرار گرفته است مانند یک قبه ای.
بعد فرمود: زمین دوم بالای آسمان اول است. آسمان دوم به منزله قبه ای بر آسمان اول است، یعنی این جور نیست که هیئتی ها می گویند که آسمانها به یکدیگر چسبیده اند مثل پوست پیاز. همین طور که آسمان اول بر زمین مانند یک قبه است، آسمان دوم بر آسمان اول مانند یک قبه است، و بالای آسمان دوم خود یک زمینی است.
بعد همین آیه را خواندند، فرمود: این است معنی قرآن که می فرماید:«الله الذی خلق سبع سموات و من الارض مثلهن یتنزل الامر بینهن».خداوند همان كسى است كه هفت آسمان را آفرید، و از زمین نیز همانند آنها را، فرمان او در میان آنها پیوسته فرود مى آید تا بدانید خداوند بر هر چیز تواناست و اینكه علم او به همه چیز احاطه دارد! ((طلاق/12)