• خانه 
  • تماس  
  • ورود 

فضیلت ماه شعبان از نگاه احادیث و روایات

31 خرداد 1391 توسط ترکاشوند

ماه شعبان برای انسان به سوی خدا یکی از ماههای سال است و برای آن جایگاه بزرگ و پر فضیلتی در احادیث و روایات اسلامی از سوی پیشوایان دینی گزارش شده است.
زیرا اولاً شخصیت های بزرگ و ارزشمند که از ستارگان آسمان ولایت و امامت به شمار می آیند در ماه شعبان دیده به جهان گشوده اند مانند ولادت با سعادت حضرت اباعبداللّه الحسین ع که در روز سوم ماه شعبان اتفاق افتاده و نیز در روز چهارم این ماه ولادت با سعادت حضرت ابوالفضلع رخ داده، در روز پنجم آن ولادت حضرت سجادع می باشد همچنین در پانزده شعبان ولادت پر برکت قطب عالم امکان حضرت ولی اللّه الأعظم مهدی موعود اتفاق افتاده است که خداوند به وسیله او به هر مظلومی از اولیاء و انبیاء و اصفیاء خویش از زمانی که پدر ما آدمع به زمین آمده، وعده نصرت فرموده و وعده داده که زمین را پس از آنکه از ظلم و ستم و بی عدالتی پر شده، از عدل و داد پر کند.ثانیاً علاوه بر موارد ذکر شده طبق برخی روایات نیمه این ماه شب قدر به شمار آمده که پیشوایان دینی به احیاء و شب زنده داری آن سفارش و تأکید کرده اند. ثالثاً ماه شعبان ماه بسیار شریفی بوده و منسوب به پیامبر اکرم(ص)است.

صفحات: 1· 2· 3· 4· 5· 6· 7

 3 نظر

مناظره امام جواد علیه السلام با یحیی بن اکثم

12 خرداد 1391 توسط ترکاشوند












 







با تبریک میلاد پر خیر برکت ابن الرضا ، ابو جعفر ، امام التقی ، محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب علیه السلام به نوشیدن قطره ای از اقیانوسی پر نور و معرفت ایشان دعوتتان می کنم.

امام جواد علیه السلام از دو جهت به مناظرات علمی کشانده شدند، نخست از طرف شیعیان خود که با توجه به سن کم ایشان می خواستند علم الهی امام را در یابند؛ بنابراین طبیعی بود که مجالس متعددی بدین منظور ترتیب داده می شد.

دوم از جانب حکومت، به ویژه مامون عباسی و معتصم ، دو خلیفه معاصر با آن حضرت. از آنجا که شیعیان ، مدعی علم الهی برای امامان بودند، خلفا تلاش می کردند با تشکیل چنین جلسات علمی و مناظره ، آنان را در مقابل علماء بنام زمان خود قرار دهند تا شاید در پاسخ برخی از پرسشها درمانده شوند و شیعیان در این رهگذر در معتقدات خود دچار مشکل و تشکیک شوند و از پیروی آنان دست کشند.

از همین رو بود که مامون ، حضرت رضا علیه السلام را به مجالس مناظره دعوت می کردند. گر چه مامون هدف خود را از این جلسات علم دوستی و نشان دادن علم امام به مردم و بزرگان نشان می داد اما حقیقت چیز دیگری بود و آن همان متزلزل کردن جایگاه امام در بین اذهان مردم، که خداوند مکر آنها را به خودشان باز گرداند. و به قول معروف ” عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد “.

از جمله این مناظرات که برای امام جواد علیه اسلام در پی اعتراضات عباسیان به مامون بود که قصد تزویج دختر خود به امام داشت . ( که اینجا مجالی برای بیان قصد او از این تزویج نیست. ) گفتند: محمد بن علی علیه السلام کودکی بیش نیست، نه معرفتی به دین و شریعت دارد و نه علمی از فقه دارد. خلیفه اجازه دهد تا وی تفقهی در دین پیدا کند و پس از آن آنچه می خواهد انجام دهد. لذا مامون به منظور روشن شدن این مساله ، روزى را معلوم كرده که عباسيیان در آن روز همراه با یحیی بن اکثم بزرگ فقهاء آن وقت بود و همچنین از قضات مشهور بود، برای مناظره با امام خدمتش برسند. عباسییان وعده های را به یحیی دادند که در صورت پیروزی در این مناظره اموال و هدایای بسیار نفیسی را به او خواهند داد. {الباقی را از زبان شیخ مفید خواهید خواند.}

آن روز فرارسید و تمامی علماء بزرگان لشگری و کشوری و عده زیادی از مردم منتظر این مناظره بودند. مأمون براى احترام از حضرت ابو جعفر علیه السلام دستور داد تشكى بجهت آن حضرت گسترده و دو بالش بر روى آن قرار دادند و امام آن روز كه پسر نه ساله ای بود حضور يافته و بر روى آن مسند قرار گرفت يحيى بن اكثم در برابر آن جناب نشست و ديگران در جاهاى خود نشستند و مأمون نيز در سريرى كه كنار مسند ابو جعفر انداخته شده بود نشست.

يحيى بمأمون گفت اجازه ميفرمائيد از ابو جعفر پرسشى بنمايم؟ مأمون گفت از خود آن جناب اخذ اجازه كن. يحيى بجانب آن حضرت متوجه شده عرضه داشت فداى شما اجازه ميفرمائيد پرسشى از وجود همايون شما بنمايم؟

فرمودند: هر گاه مايلى بپرس.

يحيى پرسيد فداى شما چه مى‏گوئيد در باره محرمى كه در حال احرام صيدى كرده و آن را كشته باشد؟.

حضرت پرسيد، صياد در حل بوده يا حرم، عالم بوده يا جاهل قتل مزبور عمدى بوده يا سهوى آزاد بوده يا بنده كوچك بوده يا بزرگ ابتداء چنين عملى مرتكب شده يا مكررا، پرنده بوده يا چرنده كوچك بوده يا بزرگ، اصرار بر اين كار داشته يا از عمل خود پشيمان بوده در شب اتفاق افتاده يا در روز محرم بعمره بوده يا به حج.

يحيى از شقوق مذكوره متحير گرديده و عرق سراسر صورتش را فراگرفته و آثار بيچارگى در بشره‏اش هويدا شد و به لكنت افتاده چنانچه حاضران متوجه شدند.

مأمون از بيچارگى يحيى خرسند شده از خدا سپاسگزارى كرد كه رأى ثابت و صائب او بر همگان آشكار شد آنگاه به نزديكان خود توجه كرده گفت دانستيد آنچه را مى‏گفتم راست و درست بود و انكار شما بى‏اساس بود.

آنگاه مأمون بحضرت ابو جعفر توجه كرده عرضه داشت حاضرى دخترم ام الفضل را بهمسرى خود انتخاب نمائى؟

فرمود آرى! معروض داشت هم اكنون دخترم را براى خود تزويج كن كه من ترا براى او و او را براى تو برگزيدم و بمخالفت مردم هيچ گونه اعتنائى ندارم .

چون (مجلس بپايان رسيد و) مردم پراكنده شدند و جز نزديكان كسى در مجلس نماند، مأمون رو بحضرت جواد كرده گفت: قربانت گردم اگر صلاح بدانى (خوبست) احكام هر كداميك از آنچه در باره كشتن شكار در حال احرام بشرحى كه فرمودى براى ما بيان كنى كه ما هم بدانيم و بهره ببريم؟! حضرت فرمود: آرى شخص محرم چون در حل (خارج حرم) شكارى را بكشد و آن شكار پرنده و بزرگ باشد كفاره‏اش يك گوسفند است، و اگر در حرم بكشد كفاره‏اش دو برابر مى‏شود، از اين رو اگر جوجه پرنده را در خارج حرم بكشد كفاره او بچه گوسفندى است كه تازه از شير گرفته باشند، و اگر آن را در حرم بكشد بايد هم آن را بدهد و هم بهاى آن جوجه را كه كشته است (اين در صورتى بود كه‏ شكار پرنده باشد) و اگر از حيوانات وحشى باشد، پس اگر الاغ وحشى باشد كفاره‏اش يك گاو است، و اگر شتر مرغ باشد كفاره‏اش يك شتر است، و اگر آهو باشد يك گوسفند بر او واجب مى‏شود، (اينها در صورتى است كه در بيرون حرم بكشد) و اگر يكى از اين حيوانات وحشى را در حرم كشت كفاره‏اش دو برابر مى‏شود بدان قربانى كه بكعبه رسد و هر گاه محرم كارى بكند كه قربانى بر او واجب شود و احرامش احرام حج باشد آن قربانى را در منى بايد بكشد، و اگر احرام عمره باشد در مكه قربانى كند، و كفاره صيد نسبت بعالم و جاهل يكسان است، و اما در عمد (اضافه بر كفاره) گناه نيز كرده و در خطاء از او برداشته شده، و اگر كشنده آزاد باشد كفاره بر خود اوست، و اگر بنده باشد كفاره بگردن آقاى او است، و بر صغير كفاره واجب نيست، ولى بر كبير واجب است، و شخصى كه از كار خود پشيمان است بواسطه همين پشيمانى عقاب آخرت از او برداشته شود، ولى آنكه پشيمان نيست بطور حتم در آخرت عقاب خواهد شد. مأمون گفت: أحسنت اى ابا جعفر خدا بتو نيكى عنايت كند.

اكنون خوبست شما نيز از يحيى بن اكثم پرسشى كنى چنانچه او از شما پرسيد؟ حضرت جواد بيحيى فرمود: بپرسم؟ گفت: هر گونه ميل شما است قربانت گردم (بپرسيد) پس اگر توانستم پاسخت گويم و گر نه از شما بهره‏مند ميشوم، حضرت فرمود مرا آگاه كن از مردى كه در بامداد بزنى نگاه ميكند و آن نگاه حرام است، و چون روز بالا مى‏آيد بر او حلال مى‏شود، و چون ظهر شود دوباره حرام مى‏شود، و چون وقت عصر گردد بر او حلال شود، و چون غروب كند بر او حرام شود، و چون وقت عشاء شود بر او حلال شود، و چون نيمه شب گردد بر او حرام شود، و چون سپيده صبح شود بر او حلال گردد، اين چگونه زنى است؟ و براى چه حلال مى‏شود و از چه رو حرام ميگردد؟ (1) يحيى گفت: بخدا من بپاسخ اين پرسش راهبر نيستم و جهت حلال‏شدنها و حرام‏شدنها را نميدانم اگر صلاح بدانيد پاسخ آن را بفرمائيد تا بهره‏مند شويم؟ حضرت فرمود: اين زنى است كه كنيز مردى بوده و بامداد مرد بيگانه ديگرى بر او نگاه كرد و آن نگاه حرام بود، و چون روز بالا آمد او را از آقايش خريد پس بر او حلال شد و چون ظهر شد آزادش كرد، پس با آزاد شدن حرام شد، چون عصر شد او را بزناشوئى گرفت و بر او حلال شد، و چون غروب شد ظهارش كرد (يعنى باو گفت: پشت تو مانند پشت مادر من است كه آن را اظهار ميگويند و در اسلام احكامى دارد از آن جمله اينكه با گفتن اين جمله زن گوينده) بر او حرام مى‏شود، و چون هنگام عشاء شد كفاره ظهار را داد و بر او حلال شد، و چون نيمه شب شد بيك طلاق او را طلاق داد پس حرام شد، و چون سپيده زد او را رجوع كرد پس بر او حلال شد!.

ارشاد شیخ مفید -ترجمه رسولى محلاتى، ج‏2، ص: 26



 نظر دهید »

حركت فرهنگي و سياسي امام جواد (ع)

11 خرداد 1391 توسط ترکاشوند

 نضج گيري نحله ها و فرقه هاي گوناگون در عصر امام جواد(ع) ، فرايند عوامل گوناگوني چون گسترش جهان اسلام و ورود اعتقادات و باورهاي مذاهب و اديان ديگر ، ترجمه آثار فلاسفه يونان و درگيريها جناح بنديها و بلوك بندي قدرت بود .
امام جواد (ع) همانند پدر بزرگوارشان در دو جبههُ سياست و فكر و فرهنگ قرار داشت .موضعگيرها و شبهه افكني هاي فرقه هايي چون زيديه ، واقفيه ، غلات مجسمه، امام را بر آن داشت تا در حوزه فرهنگ تشيع در برابر آنان موضعي شفاف اتخاذ كند .
امام در موضعگيري در برابر فرقه زيديه كه امامت را پس از علي بن حسين زين العابدين (ع) از آن زيد مي پندارند .. در تفسير آيه ” وجوه يومئذ خاشعة عاملة ناصبة ” آنها را در رديف ناصبي ها خواندند. رجال كشي ،ص 319 - مسند الامام جواد (ع)، ص 150
حضرت در برابر فرقه واقفيه كه قائل به غيبت امام موسي كاظم(ع) بوده و بدين بهانه وجوهات بسياري را مصادره كرده بودند . آنان را نيز مصداق آيه ” وجوه يومئذ خاشعة عاملة ناصبة ” به شمار آورده و در بياني فرمودند : شيعيان نبايد پشت سر آنها نماز بخوانند. رجال كشي ،ص391 - مسند عطاردي ، ص 150
حضرت در برابر غلات زمان خويش به رهبري ابوالخطاب كه حضرت علي(ع) را تا مرز الوهيت و ربوبيت بالا برده بودند، فرمودند : لعنت خدا بر ابوالخطاب و اصحاب او و كساني كه درباره لعن او توقف كرده يا ترديد كنند. رجال كشي ،ص 444
موضعگيري تند حضرت درباره اين فرقه تا بدانجا بود كه حضرت در روايتي به اسحاق انباري مي فرمايند: ” ابوالمهري و ابن ابي الرزقاء به هر طريقي بايد كشته شوند “. مسندالامام جواد ، ص298
حضرت در برابر فرقه مجسمه كه برداشتهاي غلط آنان ازآياتي چون ” يدالله فوق ايديهم ” و ” ان الله علي العرش استوي ” خداوند سبحان را جسم مي پنداشتند
، فرمودند: ” شيعيان نبايد پشت سر كسي كه خدا را جسم مي پندارد نماز گذارده و به او زكات بپردازند.
تهذيب،ج3،ص283
فرقه كلامي معتزله كه پس از به قدرت رسيدن عباسيون به ميدان آمد و در سده نخست خلافت عباسي به اوج خود رسيد يكي ديگر از جريانهاي فكري و كلامي عصر امام جواد (ع) است .موضعگيري حضرت امام جواد (ع) چون پدر بزرگوارشان در اين برهه و در مقابل اين جريان كلامي از جايگاه ويژه اي برخوردار است تا آنجا كه مناظرات حضرت جواد(ع) با يحيي بن اكثم كه از بزرگترين فقهاي اين دوره به شمار مي رفت ، را مي توان رويارويي تفكر ناب تشيع با مناديان معتزله به تحليل نهاد كه همواره پيروزي باامام جواد (ع) بوده است .

امام جواد (ع) در راستاي بسط و گسترش فرهنگ ناب تشيع كارگزاران و وكلايي در مناطق گوناگون و قلمرو بزرگ عباسيان تعيين و يا اعزام نمود . به گونه اي كه امام در مناطقي چون اهواز ، همدان ، ري ، سيستان ، بغداد ، واسط ، سبط ، بصره و نيز مناطق شيعه نشيني چون كوفه و قم داراي وكلايي كارآمد بود .
امام جواد (ع) در راستاي نفوذ نيروهاي شيعي در ساختار حكومتي بني عباس براي ياري شيعيان در مناطق گوناگون به افرادي چون” احمد بن حمزه قمي “اجازه پذيرفتن مناصب دولتي داد، تا جايي كه افرادي چون ” نوح بن دراج ” كه چندي قاضي بغداد و سپس قاضي كوفه بود، از ياران حضرت(ع) به شمار مي رفتند كساني از بزرگان و ثقات شيعه چون محمد بن اسماعيل بن بزيع ( نيشابوري ) كه از وزراي خلفاي عباسي به شمار مي رفت به گونه اي با حضرت در ارتباط بودند كه وي از حضرت جواد (ع) پيراهني درخواست كرد كه به هنگام مرگ به جاي كفن بپوشد و حضرت خواست او را اجابت و براي وي پيراهن خويش را فرستاد .
حركت امام جواد (ع) در چينش نيروهاي فكري و سياسي، خود حركتي كاملاً محرمانه بود، تا جايي كه وقتي به ابراهيم بن محمد نامه مي نويسد به او امر مي كند كه تا وقتي ” يحيي بن ابي عمران” ( از اصحاب حضرت ) زنده است نامه را نگشايد . پس از چند سال كه يحيي از دنيا مي رود ابراهيم بن محمد نامه را مي گشايد كه حضرت در آن به او خطاب كرده : مسئوليتها و كارهايي كه به عهده ( يحيي بن ابي عمران ) بوده از اين پس بر عهده توست . بحارالانوار، ج 50،ص 37
اين نشانگر آن است كه حضرت در جو اختناق حكومت بني عباس مواظبت و عنايت داشت، تا كسي از جانشيني نمايندگان وي اطلاعي حاصل ننمايد.
دوران دشوار امام جواد (ع) در نقش و تبليغ شيعي را بايد در هم عصر بودن وي با دو خليفه عباسي نگريست خصوصا مامون عباسي كه به گفته ابن نديم “اعلم تر از همه خلفا نسبت به فقه وكلام بوده است. ”
دوران هفده ساله امامت حضرت جواد (ع) همزمان با دو خليفه بني عباسي مامون و معتصم بود ، 15 سال در دوره مامون -ازسال 203 ق سال شهادت حضرت رضا (ع) تا مرگ مامون در 218 - و دو سال در دوره معتصم - (سال مرگ ما مون 218 تا 220) شرايط دوره 15 ساله نخست حضرت درست همان شرايط پدر بزرگوارش بود كه در مقابل زيركترين و عالم ترين خليفه عباسي قرار داشت .
مامون كه در سال 204 هجري وارد بغداد شد امام جواد (ع) را كه بنا بر برخي از روايات سن مباركشان در اين دوران10 سال بيش نبود از مدينه به بغداد فرا خواند و سياست پيشين خويش را در محدود ساختن امام رضا (ع) در خصوص امام جواد (ع) نيز استمرار داد .
ترس از علويان و محبت اهل بيت در دل مسلمانان از يك سو و متهم بودن وي در به شهادت رساندن امام رضا (ع) در جهان اسلام از سوي ديگر، وي را بر آن داشت تا با به تزويج در آوردن دختر خويش ام الفضل، ضمن تبرئه خويش و استمرار حركت عوامفريبانه در دوست داشتن اهل بيت، پايه هاي حكومت خويش را مستحكم سازد .
اين حركت مامون چون سپردن ولايتعهدي به امام رضا (ع) 9 مورد اعتراض بزرگان بني عباس قرار گرفت اما مشاهده علم و درايت حضرت جواد(ع) در همان سن آنانرا به قبول اين ازدواج ترغيب ساخت. امام جواد (ع) شرايط خود را همان شرايط پدر خويش ديد، از اينرو با پذيرش ازدواج با ام الفضل نقشه پليد مامون در به قتل رساندن وي و شيعيان را از صفحه ذهن مامون زدود.
حضرت(ع) كه به خوبي از سياستها و نقشه هاي مامون در بهره برداري از جايگاه ديني و اجتماعي خود باخبر بود، پس از ازدواج اقامت در بغداد را رد و به مدينه بازگشت و تا سال شهادت خويش در آنجا مقيم شد .
نامه هاي ام الفضل به پدر خويش مبني بر عدم توجه امام جواد (ع) به وي، بيانگر اجباري بودن ازدواج وي با ام الفضل و نداشتن فرزندي از ام الفضل از امام جواد (ع) پرده از هوشمندي امام (ع) برمي دارد؛ چون كه مامون بر آن بود تا با به دنيا آمدن فرزندي از ام الفضل وي را به عنوان يكي از فرزندان رسول خدا (ص) در بين شيعيان، محور حركتهاي آينده خود و بني عباس قرار دهد. مامون در سال 218 ه .ق در مسير حركت به سوي جنگ تا روم درگذشت . علي رغم تمايل سپاه و سران بني عباس به خلافت عباس فرزند مامون ، عباس بنا بر وصيت پدر با عمويش ابو اسحاق معتصم بيعت كرد .
معتصم هشتمين خليفه عباسي پس از ورود به بغداد، امام جواد(ع) را از مدينه به بغداد فرا خواند .
حضرت در سال 218 پس از معرفي امام هادي(ع) به جانشيني خود به همراه ام الفضل به بغداد رفت .
در اين سفر حضرت با شخصيتي متفاوت از مامون روبرو شد ، شخصيتي با روحيه نظامي گري و فاقد بينش علمي . معتصم كه مايه هاي حيله گري و عوامفريبي هاي مامون را در خود نداشت ، موضعگيري متضاد با اهل بيت خود را در بين مردم آشكار ساخت .
امام عليه السلام در دو سال آخر عمر خويش تحت نظارت شديدتر دستگاه امنيتي و نظامي معتصم قرار گرفت.
از اينرو شرايط امام جواد به گونه اي شد كه حضرت توسط معجزات و كرامات و شركت در جلسات علمي ، امامت خود را به ديگران به اثبات مي رساند .
امام جواد (ع) در طول زندگي پربار اما كوتاه خويش بر آن بود تا ارتباط با مردم را حتي در سخت ترين شرايط حفظ كند و با بذل و بخشش به فقرا و مساكين كرامت اهل بيت را به اثبات رساند. وي اين سيره خويش را به امر پدر بزرگوارش آغاز و به انجام رساند . امام رضا (ع) در يكي از نامه هاي خود به حضرت جواد (ع) مي نويسد :
” به من خبر رسيده است كه ملازمان تو ، هنگامي كه سوار مي شوي از روي بخل تو را از در كوچك بيرون مي برند تا از تو خيري به كسي نرسد تو را به حق خودم بر تو، سوگند مي دهم كه از درب بزرگ بيرون آيي و به همراه خود زر و سيم داشته باش تا به نيازمندان و محتاجان عطا كني. “
و اين آغاز يك حركت مردمي ، معنوي و انساني بود كه به استحكام پايگاه مردمي حضرت منجر شد و دستگاه بني عباس را از نام ” جواد ” به معناي بخشنده به هراس وا داشت .

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • ...
  • 4
  • ...
  • 5
  • 6
  • 7
  • ...
  • 8
  • ...
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 30
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

کد دعای فرج امام زمان (عج)
فال,طالع بینی

مدرسه علمیه کوثر تویسرکان

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • مقالات
  • ادبی
  • دینی مذهبی
  • مناسبت ها
  • خبر مدرسه
  • احادیث و روایات
  • دفاع مقدس
  • متفرقه
  • تازه ها

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس