ای صفای دل!«... تا کی در جستجوی تو سرگردان باشیم؟
یعقوب می دانست که کم کم به هجران عزیزترین فرزندش مبتلا می شود.هجرانی دردناک و جانسوز.هجرانی که در آن صبر بسیار می باید. البته آغاز این هجران آغاز انتظار نیز هست.اینک ما نیز در انتظار یگانه گل خوشبوی عالم وجود هستیم.منتظر کسی که خدا هم آمدنش را به انتظار نشسته است.ای انتظار!ما آنقدر منتظر میمانیم که تو از انتظارمان خسته شوی.
امام باقر(علیه السلام)فرمود:
«العارفُ مِنکُم هذا الامر المنتظرُ له المُحتَسبُ فیهِ الخَیر کمن جاهد والله مع قائم آل محمد(عجل الله تعالی فرجه الشریف)بسیفة»
«کسی که در زمان غیبت،امام زمان خود(عجل الله تعالی فرجه الشریف)را با معرفت قلبی بشناسد و انتظار ظهورش را جزء برنامه زندگی خویش قرار دهد و از این رو خود را وادار به انجام خوبیها کند؛به خدا قسم مانند کسی است که به همراه قائم(عجل الله تعالی فرجه الشریف)با شمشیرش جهاد نموده باشد»
به راستی چه چیز ما را به هجران عزیزترین ومحبوب ترین فرد عالم مبتلا نمود وفراق یوسف زهرا(عجل الله تعالی فرجه الشریف)را باعث شد؟ یوسفی که اگر تمام ذرات عالم چون یوسف کنعان شوند، بازهم به مصدر و حقیقت آن گل سرسبد هستی نخواهد رسید.
آیا می دانید چه کسی ما را در غم واندوه نشاند؟ همان کسانی که پیکر پاک ومطهر رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) را بر زمین نهاده و سقیفه تشکیل دادند و پایه اسلام را از همان جا متزلزل نمودند همان ها که مصدر جهل بودند وموجب به شهادت رسیدن اهل بیت(علیهم السلام) شدند واینک امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ما را نیز در پس پرده غیبت نهادند.
اما دلخوشیم که او روزی می آید واین مصادر جهل را مجدداً زنده گردانیده واز آنان انتقام می گیرد.
اینک با چشمانی اشکبار به ساحت مقدسش عرض می کنیم:
ای صفای دل!
«… تا کی در جستجوی تو سرگردان باشیم؟ وچگونه با تو راز دل بگوئیم؟…چه سخت است که من در هجر تو اشک ریزم وببینم که خلق تو را رها کرده اند…آیا کسی هست مرا در گریستن ونالیدن یاری کند وآیا ناله کننده وبی تاب شده ای هست که با او در خلوت تنهایی ودر گریه وزاری همراه شوم؟…»
تو را با تمام انتظارم جستجو کردم
کدامین جاده امشب می گذارد سر به پای تو