مرا به خانه زهرا(سلام الله علیها) ببرید، تا از راز تنهایی او آگاه شوم چرا در حزن واندوه صبح را به شام وشام را به صبح می رسان؟واز چه شکوه دارد؟واز کدامین درد می نالد؟
به راستی که جان همه تن هاست، چرتا تنهاست؟وکسی که قرار مکین همه دل هاست، چرا بی قرار است؟وکسی که مرحم همه زخم هاست،زخمی تیغ کدامین کینه توز است؟وکسی که تنها فرزندسید المرسلین است، چرا اشکبار ودل غمین است؟ وکسی که خدا در شأن او فرمود"لولاک لما خلقت الافلاک"، چرا ناله بر افلاک دارد؟
مرا به خانه زهرا(سلام الله علیها) ببرید، تا بدانم به کدامین گناه در آتش فتنه سوخته است.مگر پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله وسلم)دختری جز زهرا(سلام الله علیها)دارد؟مگر عصمت کبری او نیست؟مگر پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم)سفارش پاره تن خود رانکرده است؟مگر آزار او آزار پیامبرخدا(صلی الله علیه وآله وسلم) نبود؟مگر آن در نیم سوخته،بوسه گاه جبرئیل امین نبود؟مگر حدیث کساءدر این خانه نازل نشد؟بالاخره مگر این خانه قطعه ای از بهشت نیست؟ پس چرا در آتش کینه سوخته است؟
به راستی چرا عصاره عالم ملک وملکوت ونور چشم پیامبرخدا(صلی الله علیه وآله وسلم) و مهد امامت و ولایت، فریاد بر آسمان دارد؟کدام فاجعه به وقوع پیوست که اسوه صبر وشکیبایی را بی شکیب کرده؟
اینک با من همراه شوید تا پاسخ این همه سئوال را از زبان حضرت زهرا(سلام الله علیها) بشنویم:
“پروردگارا به نزد تو شکایت می آوریم از اندوه هجران پیامبر وفرستاده وبرگزیده ات، واز ارتداد ونافرمانی امتش واین که حق ما را از ما باز گرفته اند؛همان حقی که در قرآن کریم بر پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله وسلم) نازل فرمودی.
در این فراز از شکایات، معلوم می شود که ریشه اصلی نگرانی حضرت زهرا(سلام الله علیها) سه چیز است:
1. اندوه هجران پدر
2. ارتداد مردم
3. باز داشتن حق ولایت ورهبری
آری؛ درد هجران وبی قراری حضرت زهرا(سلام الله علیها) نسبت به پدر تنها ریشه عاطفی ندارد، بلکه بدعت ها وکج نشانی هایی که بلافاصله پس از پدر در جامعه رخ نمود، وبا سلب حق ولایت ورهبری از امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) قصد تاراج زحمات 23 ساله پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) را داشت همه وجود حضرت زهرا(سلام الله علیها) را به فریاد آورد، وهنوز از در ودیوار مدینه فریاد او به گوش می رسد.
آری؛ امواج فتنه به قدری تند ولجوج بود که میخ شرارت را برسینه مبارک حضرت زهرا(سلام الله علیها)نشاند وآتش کینه را بر خرمن وحی افکند وفریاد جانسوز محبوب ترین بندگان خدا وعزیزترین فرزند پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) را شعله جان ها کرد
بین جسارت تا کجا دشمن کشاند میخ در بر سینه زهرا نشاند
کعبه را از آن شرارت خانه سوخت خرمن قرآن ودین را خانه سوخت
همچنین “ام سلمه” می گوید: خدمت حضرت زهرا(سلام الله علیها)رسیدم وسوال نمودم، ای دخت رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم)! شب را چگونه صبح کردی؟حالت چگونه است؟
حضرت فرمود:صبح کردم در میان حزن واندوه شدید، در حالی که پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) از دنیا رفته ووصی او مظلوم واقع شده است.
سوگند به خدا، حشمت وعظمت آن کسی دریده شد که برخلاف حکم خدا در قرآن، وسنت وسفارش پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله وسلم) در تأویل قرآن، حق امامت او را غصب کردند وبه دیگران سپردند.
در این فراز هم ملاحظه می شود که درد زهرا(سلام الله علیها) از فتنه خیزانی است که چهره در ایمان پنهان کرده وبعد از پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) حق خلافت را از مولای منصوب قرآن سلب کردند.
آری؛درد زهرا(سلام الله علیها) بی ولایت ماندن است؛ درد زهرا(سلام الله علیها) غربت وبی کسی در میان آشنایان است؛ درد زهرا(سلام الله علیها) دروغ ونفاق است که نقاب دین برچهره دارد؛ درد زهرا(سلام الله علیها) جاهلان متعصبی است که میراث خواران را وارثان واقعی پیامبراسلام(صلی الله علیه وآله وسلم) می شناسند
درد زهرا بی ولایت ماندن است آشنایان عشق را سوزاندن است
دردزهرا غربت ودلواپسی است درمیان آشنایان بی کسی است
دردزهـــــرا فتنه خیـــــزان بود از نفـــــاق خفته در ایمـــــان بود
اینک سؤال پیش روی من وشما این است که آیا درد زهرا(سلام الله علیها)پس از قرن های دراز التیام یافته است؟آیا ابر تنهایی وغربت ازبام خانه زهرا(سلام الله علیها)گریخته است؟یا این که خانه نیم سوخته او هم از جغرافیای هستی محو شده است؟
آیا امروز ولایت تنها نیست؟آیا حضرت زهرا(سلام الله علیها)وفرزندانش در محافل ما غریب نیستند؟ آیا زندگی ما، آب ورنگ سیره آنان را دارد؟آیا نفاق وجهل وخیانت، امروز گریبان اسلام ناب را رها کرده است؟آیا به راستی ما پرچم دارد درد وداغ زهرا(سلام الله علیها)هستیم؟
امان وصد امان از دل سرد شیعه امان از دین داران بی درد، امان از عافیت طلبی ها وخوش خیالی ها، امان از ادعاهای بی مایه وبی پایه، امان از عوام زدگی های ویرانگر که درد وغربت زهرا(سلام الله علیها) را همواره در تنور داغ تنهایی تازه نگه داشته است.
آری؛برادر وخواهر! تار وپود شیعه را از درد بافته اند ودر تنور داغ سوزان غربت اهل بیت(علیهم السلام)گداخته اند، تا شعله گدازان در طول تاریخ باشند وخرمن نفاق وخیانت دنیا پرستان را در خود بسوزانند وشب پره ها را مجال خودستایی ندهند وهمواره کانون دردو فریاد آگاهانه باشند، تا درد زهرا(سلام الله علیها) در سینه او سنگینی نکند وفریاد او طنین همه اعصار باشد.
اما افسوس که ذره ای از درد تنهایی وغربت زهرا(سلام الله علیها) در ما نیست وهمین امر موجب شد که درد جانکاه زهرا (سلام الله علیها) برای همیشه در سینه او محبوس بماند ودر سایه عافیت طلبی شیعه از خانه نیم سوخته او هم اثری نماند/