حضرت زینب(علیها السلام)
به سوی کوفه:
روز یازدهم محرم سال 61 هجری ، کاروان اسیران اهل بیت (علیهم السلام) را از کربلا به سوی کوفه روانه کردند.تصمیم گیری ها دربارۀ اهل بیت (علیهم السلام) به عهده امام سجاد(علیه السلام) است.زیرا او امام است و اطاعت او بر همه لازم.
مدیر اجرایی کاروان ،زینب کبری است که نزدیکترین فرد به امام سجاد (علیه السلام) است و بزرگ زنان عاشورایی.
روشن است که اداره جمعیتی که در روز عاشورا متحمل همه گونه مشقت و رنج و اندوه شده اند و چه بسیار صحنه های دلخراشی به چشم دیده اند و بار غم عزیزان بر دل گرفته اند و اینک در محاصره بی امان دشمن و با مرکبهای خشن ، همچون اسیران کافر برده می شوند، کار آسانی نیست.
پاسخگویی به احساسات و عواطف و خواسته های کودکان و زنان دربند و در عین حال مراقبت از امام سجاد(علیه السلام) که بالاترین مسئولیت زینب در کاروان است، بار رسالت آن حضرت را سنگین تر می کند.ولی روح بلند زینب مقاومتر از آن است که در مقابل موج عظیم مشکلات و طوفان سهمگین مشکلات عقب نشینی کند.
کوفه و کوفیان:
کاروان پر افتخار وسربلند عزیزان اهل بیت (علیهم السلام) به کوفه رسیدند.مسیر کاروان پر بود از مردمی که برای تماشا آمده بودند.کوفه روزگارانی مرکز خلافت امیر المؤمنین (علیه السلام) بودو خود یکی از مراکز مهم اجتماع شیعیان ؛ از این رو در محاصره کامل نیروهای ابن زیاد قرار داشت.
مردم کوفه به رنگ پذیری و بی وفایی معروف و مشهور بودند و این روحیه در دوران حکومت امیرالمؤمنین و امام مجتبی(علیهما السلام) و در برخورد آنان با امام حسین(علیه السلام) و دست برداشتن از حمایت مسلم ،نماینده امام و فرزندان رسول خدا و پدید آوردن ماجرای کربلا به خوبی تجربه شد.
بر منبر حضور:
امام زین العابدین (علیه السلام) که در آن روزها از شدت بیماری ناتوان بود ، چون گریه و شیون مردم را دید ، آهسته فرمود:اینان بر ما گریه می کنند ؟! پس چه کسی ما را کشت؟(1)
آنگاه زینب کبری (علیها السلام) با دست اشاره ای کرد و همه را خاموش ساخت.تمام صداها فرو نشست، زنگ شتران از کارافتاد؛آنچنانکه تنها صدای نفس ها شنیده می شد.(2)
زینب خطبه خواند و با سرزنش کوفیان وجدانهای خفته شان را بیدار کرد.مردم کوفه تازه چشم باز کردند،که در حق اهل بیت پیامبر چه جنایتی را مرتکب شده اند و چه رسوایی بزرگی به بار آورده اند که به هیچ روی از بین نخواهد رفت.
زینب آنچنان شیوا سخن می گوید،که گویا علی (علیه السلام) به سخن ایستاده است.راوی می گوید:من هرگز زن با عفت و حیایی را که با این شجاعت و عظمت سخن گوید ندیده ام.(3)
به گفته استاد شهید مطهری:«شجاعت علی با حیای زنانگی در هم آمیخته بود»(4)
زینب در عین حیا و عفت سخنان خویش را بعد از حمد و ثنای خدا و درود بر رسول گرامی و خاندان پاک و برگزیده اش ، اینچنین ایراد کرد:«یا اَهلَ الکُوفَةِ! یا اَهلَ الخَتَلِ وَ الغَدَرِوالخَذَلِ!…»(5)
«مردم کوفه! مردم مکر خیانت کار! هرگز دیده هاتان از اشک تهی مباد !هرگز ناله هاتان از سینه بریده نگردد!شما آن زن را میمانید که چون آنچه را داشت می رشت، به یکباره رشته های خود را پاره کرد.نه پیمان شما را اجری است و نه سوگند شما را اعتباری !جز لاف، جز خودستایی، جز در عیان،مانند کنیزکان تملّق گفتن،و در نهان با دشمنان ساختن چه دارد؟ شما گیاه سبز و تر و تازه ای می مانیدکه بر توده سرگین رسته باشد و مانند گچی هستید که گوری را بدان اندوده باشند. چه بد توشه ای برای آن جهان آماده کردید، خشم خدا و عذاب دوزخ، گریه می کنید؟ آری بخدا!گریه کنید! که سزاوار گریستنید.بیش بگریید و کم بخندید!با چنین ننگی که برای خود خریدید چرا نگریید؟.ننگی که با هیچ آب شسته نخواهد شد.چه ننگی بدتر از کشتن پسر پیامبر و سیّد جوانان اهل بهشت.»
وفات:
تابش آفتاب شکوهمند زینب کبری(علیها السلام) بعد از ورود به مدینه بیش از یکسال دوام نیاورد و همین مقدار زندگانی هم بدون حسین برای زینب بسیار سخت بود، هم او که عمری را از کودکی تا نوجوانی و از نوجوانی تا شهادت حسین(علیه السلام) ، با او بود و به او عشق می ورزید.اگر مقام بالای صبر و تسلیم زینب در برابر مقدرات الهی نبود،کافی بود که زینب بعد از حسین با تجدید هر خاطره ای از خاطره های کربلا و عاشورا جان بسپرد و با زندگی دنیا وداع کند.امّا زینب بنده شایسته خداست و بندگی خدا را در میدان های مختلف نشان داد و فرمان «فَاصبِر صَبراً جَمیلاً»(6) را لبیک گفت و به سان برادرش حسین، نقش زیبا ترین شکیب را بر صفحه تاریخ بشریت ترسیم کرد.
بدین سان روحی بلند پس از حیاتی شکوهمند به جوار رحمت بی کران حق بار یافت و به دودمان پاکش پیوست و درس خوب زیستن، بندگی خدا، عفت ، ایثار، فداکاری، تعهّد و صبر و پایداری در راه خدا را به همگان آموخت.
سلام خدا بر او ، روزی که چشم به دنیا گشود و روزی که دیده از دنیا فروبست و روزی که سربلند با اجداد پاکش مبعوث می شود.
پی نوشت ها:
1- بحار الانوار ،ج45،ص108
2–بحار الانوار ،ج45،ص108 و نیز الاحتجاج ، ج 2 ، ص 109
3- همان
4- حماسه حسینی ،ج1،ص336
5- بحار الانوار ،ج45،ص109 و نیز الاحتجاج ، ج 2 ، ص 110-112
6- سوره معارج،آیه 5
منبع: زیباترین شکیب ، تألیف اکبر اسدی ، مهدی رضایی