خاطرات یک طلبه
هم اتاقی ها:
ترم اولی ها؛ نسبت به هم اتاقی خودزیادبی تفاوت نباشید، اماخیلی هم سخت نگیرید. اگرفکرمی کنیدکه به قول یکی ازاساتید؛ «پیامبریاأحیاناًخداهستید»ونمی توانیدبا یه مشت جوان شلخته زندگی کنید، یاآبتان ازیه جوی نمی ره؛ اینا همش توهم فانتزیه که شما دچارش شدید، .بعدهاشماهم جزئی ازاونا می شید، اما از قدیم گفتن رادیاتورُبایددرسفرشناخت وآدمُ زیریه سقف.
توی خوابگاه، هیچ تضمینی وجودنداره که حتی فابریک ترین رفیق، هم اتاقی خوبی ازآب دربیاد، البته من وهم اتاقیام رفیق نبودیم، ودرفضای باحال خوابگاه رفیق پایه وفاوهم شدیم.
درخوابگاه درهرسطحی که باشی، فقیریاباباپول دار، اساساًفرقی نداره چون یه کم مسؤلیت پذیری می خوادویه جوشعوراجتماعی؛ بایددک وپُزوجذابیت های شخصیتی قبل ازطلبگی وخوابگاهی شدن راپشت درخوابگاه جابذار، وبیاتُودم دربده.
ازاونجای که ماتجربه کردیم، اگه هم اتاقی دچارخود شیفتگی مزمن باشه واویلاست، حالااگه خودتون سخت می گیرید، شک نکنید، شکّتان باطل است، چون خودتان جزءاین دسته ازآدما هستید.
بی تعارف همه ی طلبه هافرق اساسی باهم ندارند، هدفشون تقریباًیکی است، همه تقریباًهم سن وسال هستند، پس کافیه کمی انتظارمونُ معقول کنیم؛ وبه بقیه هم حق بدیم که زندگی کردن با موجودی مثل من برای دیگران هم بدیهی نباشد.
درباره ی هم اتاق شدن توصیه ای که می تونم به ترم اولی ها کنم، اینه که ترجیحا ًازهم اتاق شدن باسال بالای هاخودداری کنند.
به قول آقای ضیاءمجری برنامه ی نیمروز؛« گفتن نداره»ولی ما ترم بالای ها موجودات نازنینی هستیم، اماوجودپیوسته ومداوم مادرجمع صمیمانه وپاک شما، یک دستی فضارو به هم می زنه ودر درازمدت می تونه روندت کاملی و طبیعی شماروکمی مختل کنه، آخه ماها بعدازچندترم، پالس های حکیمانه ای به خیال خودمان صادرمی کنیم، که باعث میشه اطلاعات قبلی شمافرمت بشه وتا بخوایدخودتون روریکاوری کنید، دوره پنج ساله تموم شده، البته بگم مااونقدرهم ترسناک نیستیم، شمامی تونیددربعضی زمینه هامثل مباحثه کردن وحل مشکلات درسی ازاستعداد های نهفتهی ما استفاده کنید.
درهرصورت محیط تقریباً اجباری خوابگاه فرصت مناسبی است، که بدون به دوش کشیدن مسؤلیت انتخاب خیلی چیزها رو ببینید، این که خیلی وقت هاتصورات اولیه ی آدم ازشخصیت یه نفر چقدرباخودواقعی اش متفاوت است، یابعضی چیزای ظاهراً کم اهمیت، چقدر در دراز مدت مهم می شوند، ومهم ترازاوناخیلی چیزاچقدرسریع زیریه سقف ارزش خودشون را ازدست می دهند.
صفحات: 1· 2