فضائل حضرت امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب( علیه السلام) در نهج البلاغه (قسمت اول)
مطالب این مقاله ذیل خطبه های 37 ،87 و 192 می باشد.
مقدمه :
درباره ی شخصیت و مقام علی (علیه السلام) چه از جهت فضائل و کمالات روحانی و چه از نظر نیرو و کمال جسمانی آن بزرگوار که با دلایل بسیار معتبر در میان افراد بشر جز پیغمبر خاتم ( صلی الله علیه و آله و سلم) هیچ انسان دیگری دارای چنین شخصیت والایی نبوده است.دانشمندان و پژوهشگران اسلامی و غیره اسلامی به اندازه کافی بحث و تحقیق کرده اند.
بحث درباره ی فضائل و کمالات جسمانی و ملکات و فضائل روحی و ملکوتی حضرت علی (علیه السلام) و اثبات اینکه پیدایش چنین شخصیتی بی مانند در جهان بشریت به یقین بستگی به خاندان و محیط و پرورش آن بزرگوار در دامن بزرگترین شخصیت جهانی یعنی خاتم پیغمبران (صلی الله و علیه و آله و سلم) داشته است.هیچ منافاتی با تأییدات ربّانی و مشیت و اراده ی خداوند بر پاکیزگی و عصمت آن بزرگوار و سایر اهل بیت طهارت (علیهم السلام) ندارد.
بنابراین آنچه مسلم است و غیر قابل تردید و انکار این است که غیر از تأیید و لطف الهی که جای خود دارد و هیچ کس نباید منکر آن شود، از نظر علل و عوامل ظاهری یعنی : خاندان و وراثت و محیط اجتماع، تربیت و همنشینی علی(علیه السلام) را مزایا و اختصاصاتی است که هیچ فرد دیگری از مسلمان و غیر مسلمان از چنان فضائل و ویژگی هایی برخوردار نموده است.فی المثل علی (علیه السلام) را مربی و معلم و پسر عمّ و برادری چون محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم ) برگزیده ی خدا و خاتم انبیاست که از زمان کودکی تا آخرین دقایق زندگی پر افتخار و برکت پیغمبر خدا با او همنشین بود و در همه جنگها وجود مقدس او را از گزند دشمنان و دین اسلام را از نابودی حفظ کرد.علی (علیه السلام) از مردان نخستین کسی است که دعوت پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پذیرفت.علی (علیه السلام) به دستور پس عمّ خود برای شکستن بتهای خانه کعبه پا بر دوش پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) گذاشت و خانه را از آن آلودگی ها پاکیزه ساخت.علی (علیه السلام) را پدری چون شیخ بطحاء و مؤمن قریش یعنی ابوطالب (علیه السلام) بود که اگر استواری و کوشش او در حمایت از برادرزاده و فداکاری بی دریغ او در راه گسترش اسلام وجود نداشت قطعاً دین جدید در همان آغاز امر به دست دشمنان سرسخت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و کفار متعصب قریش سرکوب شده بود.تاریخ کهن انسانیت تا کنون همانند او دومی برای علی(علیه السلام) از جهت ویژگی های حسب و نسب ، محیط و تربیت، فضائل و کمالات روحاانی و جسمانی در صفحات خود نمی تواند نشان دهد.خاندان مطهرش به شریف ترین و اصیل ترین قبایل عرب یعنی قریش انتنساب دارد.از میان این قبیله دودمان بنی هاشم که همیشه ریاست قبیله و سروری خاندان و سالاری شهر باستانی و مقدس مکه و شرافت منصبِ سقایت و تولیتِ و پرده داری خانه کعبه را می داشتند جزء نیکان و پدران او بوده اند.در واقع سنجیدن فضائل با مقام شامخ آن حضرت کار زیبایی نیست بلکه مراتب بلند انسانی، جایگاه مقام والای خود را از حضرت کسب کرده اند و به واسطه اسم منور اوست که هر انسانی آرزوی رسیدن و نیل به آن مقامات رفیع را می نماید.وشاید این مقامات بلند و رفیع هستندکه برای رسیدن به علی(علیه السلام)از همدیگر سبقت می گیرند و به هم برتری جویی می کنند.و شاید ذکر این نکته ظریف و دقیق لازم باشد که زمانی که فضایل و امتیازات وکمالات کسی به اوج و بالاتر از آن هم رسد و از حد برون شد دیگر اینجا برشمردن فضایل وکمالات و… کار پسندیده ای نیست بلکه نکوهیده است .از همین منظر تمسک جستیم به کلام نورانی خود حضرت در نهج البلاغه در خصوص فضائل و مناقب ایشان.لذا چند خطبه به صورت گلچین از تعداد زیادی از خطبه های حضرت(علیه السلام )در ذکر فضائل ایشان انتخاب گردیده زیرا زبان الکن ما یارای برشمردن فضایل و کمالات علی (علیه السلام) عالی اعلی را ندارد.
ترجمه خطبه 37 : ویژگی ها وفضایل امام علی(علیه السلام)
آنگاه که همه از ترس سست شده، کنار کشیدند، من قیام کردم ، وآن هنگام که همه خود را پنهان کردند من آشکارا به میدان آمدم، وآن زمان که همه لب فرو بستند،من سخن گفتم، و آن وقت که همه بازایستادند من با راهنمایی نور خدا به راه افتادم .در مقام حرف و شعر صدایم از همه آهسته تر بود اما در عمل برتر و پیشتازبودم.
زمام امور را به دست گرفتم ، و جلوتر از همه پرواز کردم ، و پاداش سبقت در فضیلت ها را بردم .همانند کوهی که تندبادها آن را به حرکت درنمی آورد، وطوفان ها آن را از جای برنمی کند،کسی نمی توانست عیبی در من بیابد، و سخن چینی ، جای عیب جویی در من نمی یافت.ذلیل ترین افراد نزد من عزیز است تا حق او را بازگردانم،و نیرومند در نزد من پست و ناتوان است تا حق را از او بازستانم.
گردآوری : لیلاترکاشوند مدیر مدرسه
حضرت آیت الله مکارم در تفسیر خطبه مذکورمی فرماید این جملات ممکن است اشاره به آغاز ظهور اسلام باشد زیرا می دانیم نخستین کسی که از مردان ایمان آورد حضرت امیر (علیه السلام)بود و آن ایام اسلام وپیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بسیار غریب بودند و مؤمنان اندک ودشمنان قوی و بسیار(1) .عروة ابن زید گوید:علی (علیه السلام)در سن هشت سالگی اسلام آورد (2) .ابوایوب گوید رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)فرمود فرشتگان هفت سال بر من و علی(علیه السلام)درود فرستادند زیرا ما نماز می گذاردیم وهیچ کس دیگر با ما نماز نمی گذارد (3) .به تعبیر علامه امینی (ره)این پیشتازی در اسلام را به هشت یا نه سال،از باب مسالمت با مخلفان در مشخص نمودن آغاز اسلام حضرت پذیرفتیم واِلّا ما نمی گوییم آن حضرت نخستین مسلمان است زیرا آغاز مسلمانی برای کسی است که سابقه مسلمانی نداشته وکی حضرت مسلمان نبوده اند تا اسلام آورده باشند؟
جرجرداق گوید: علی ابن ابیطالب(علیه السلام)مسلمان زاده شد زیرا تولّد و بالندگی او از معدن رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)بود و آفرینش و فطرتش از ذات آنحضرت سرچشمه می گرفت وانگهی موقعیتی که علی (علیه السلام)در آن شرایط آنچه را که از روح و حقیقت اسلام در سرشت او نهاده و نهفته شده بود اظهار نمود،نظیر موقعیت دیگران نبود.و به موجبات زندگی مربوط نبود زیرا اسلام علی(علیه السلام)عمیق تر از آن بود که به ضرورتهای ارتباط با موقعیتها وابسته باشد زیرا اسلام از روح او سرچشمه می گرفت همانگونه که اشیاء از معادن خود و آبها از سرچشمه های خود جریان می یابند (4) . همچنین علّامه شیخ خلیل گوید:در روزی که حضرت رسول(صلی الله علیه و آله و سلم)دعوت خود را علنی ساخت علی (علیه السلام)نخستین و پیشتازترین کس بود که اسلام آورد در واقع نخستین کسی بود که اسلام و ایمان خود را آشکار ساخت چون اسلام وایمان در اعماق قلب او نهفته بود و با تأمّل و ژرفنگری و با همه وجود با آنها زندگی می کرد و او در سایه و پناه حضرت رسول(صلی الله علیه و آله و سلم)پیوسته از او راه پرورش می آموخت و ایمان کامل دریافت می داشت مانند پرتو گیری ماه از خورشید که قدر و منزلت حضرت برای هیچ فردی از افراد بشر در نظر گرفته نمی شود(5).
پس بفرموده آیت الله مکارم در تفسیر خطبه :در آن آشفته بازار،مسلمانان تنها امیدشان به حضرت امیر(علیه السلام)بود که قیام به امر کردند واسلام ومسلمین را از خطر عقب ماندگی نجات بخشیدند.
در بخش دیگرخطبه تغبیرکُنتُ أخفَضَهُم صَوتاً آمده است:ممکن است اشاره به تواضع حضرت با آن همه فتوحات وپیروزی که داشتند باشد یعنی: هرگز اهل تظاهرو جنجال نبودم و در همه حال ثابت قدم بوده ام چون سر وصدا مال افراد ضعیف است.ودر ادامه أعلاهُم فَوتاً:پیشی گرفتن بر دیگران در ایمان و هجرت در مبارزه و جهاد و در همه فضائل .حضرت در جمله بعد خود را به کوه عظیمی تشبیه می فرماید که هرگز تندبادها و طوفان ها نمی توانند آن را از جا حرکت دهند.نکته ظریف وقابل توجه:قواصف (آنرا حرکت نمی دهد)وعواصف(آنرا ریشه کن نمی سازد)در مقابل هم هستند.قواصف تندبادهای شکننده است و عواصف بادهای بسیار سریع که اشیاء را با خود می برد.به این دلیل است که حادثه در حدّی است که انسان در جای خود می شکندو از کار می افتد و گاه از آن هم شدیدتر است و او را مانند برگی با خود می برد و به نقطه دور پرتاب می کند.حضرت می فرمایند:هیچکدان این حوادث تأثیری در پایمردی من نداشت و در آخرین جمله می فرمایند: با این همه فعالیّت اجتماعی کسی نمی توانست بر من خرده گیری کند ویا عیبی بگیرد(6). ادامه دارد…
منابع:
1-تفسیر آیت الله مکارم ، جلد2
2- مجمع الزوائد، جلد 9 ،ص 102
3-فرائد السمطین ، جلد1، ص 242
4- الامام علی صوت العدالة الانسانیة ، جلد 1،ص 63
5- الامام علی - رسالة وعدالة ،جلد 25
6- تفسیر آیت الله مکارم ، جلد 2