چشمه زلال غدیر
سطحی نگری و کوچک اندیشی است اگر غدیر و ولایت را نزاعی میان دو گروه در گذشته بدانیم و دور از متن مکتب استن اگر ایستادن بر کرانه جوشان غدیر را فقط حساسیتی فرقه ای و جدالی مذهبی به شمار آوریم.
صحنه تعیین مولی و ان بیعت ها،استشهادهاواعتراف ها هنوز هم محو نشده است ،بیعتگران نیز صحنه را ترک نکرده اند .به رغم آنان که سعی کرده اند غباری از نسیان و پرده ای از کتمان بر سیمای غدیر بنشانند و بیفکنند ،دل ها و جان ها ی بی شماری هنوز هم توجه به آن دست ها ی بلندی دارد که دست علی را گرفت و فراز آورد تا آن خورشید را همه ببینند ،همه بشناسند ،به یکدیگر و به غایبات از صحنه و به خبر گیران از واقعه و به جویندگان چراغ معرفی کنند.در غدیر دستی که فرا رفت ،دست خدا بود ،زبانی که علی مولاه را سرود ،زبان خدا بود ،دستی هم که به عنوان مولی بالا رفت و همگان دیدند ،دست خدا بود ،علی راه و صراط بود ،چراغ و مشعل بود،خط سیر و مسیر بود،غدیر راهی بود که روندگان را به علی می رساند و…
علی هم ،صراطی بود که رهپویان را به خدا می رساند.
غدیر چشمه ای زلال بود که در طول چهار ده قرن ،هزاران هزار کام تشنه را از کوثر معارف ناب سیراب ساخت و این چشمه هنوز هم ساری و جاری است.
غدیر چراغی بر اوج بود که در قرنها ی متمادی تاریخ بشری ،گمگشتگان بسیاری را از وادیهای خوف و خطر و بیراهه ها ی تاریکی و ضلالت ،به مقصد راهنمایی کرد و این چراغ همچنان فروزان ،نور افشان و راهنماست .
نوشته : زهرا سوری طلبه پایه سوم