گلچینی از شرح نهج البلاغه ( فرهنگ جاهلیت)
خطبه 26:«انِّ الله بَعَثَ مُحَمَّداً (صلی الله علیه و آله و سلم) نذیراً لِلعالمین…»
در این بخش از خطبه امام(علیه السلام) به سراغ وضع عرب جاهلی می روند و ترسیم بسیار گویائی از زندگی آنها در چهار بعد فکری، عاطفی ،اقتصادی و اجتماعی ارائه می دهد که اگر تمام کتابهایی را که درباره ی وضع عرب جاهلی نوشته شده است بررسی کنیم چیزی بیش از آنجه در این خلاصه آمده ،در آنها نخواهیم یافت.
انتخاب این بحث در آغاز خطبه ظاهراً به این دلیل است که امام (علیه السلام) می خواهند گذشته ی قبل از اسلام مردم را به خاطرشان بیاورند تا آنها را با وضعی که بعد از بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پیدا کردند مقایسه کنند و قدر وارزش آن را بشناسند و این سرمایه گرانبها را با اختلاف و پراکندگی ها و هوی و هوس از دست ندهند،چرا که ارزش نعمت ها ، تنها در مقایسه با فقدان آنها روشن وآشکار می شود.
حضرت در آغاز می فرمایند:خداوند محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) را به رسالت مبعوث کرد تا جهانیان را بیم دهد و از کیفر الهی که در انتظار طاغیان و منحرفان از راه حق و عدالت است بترساند. قابل توجه اینکه امام(علیه السلام) در این جمله فقط بر کلمه نذیر (بیم دهنده) بودن حضرت تکیه کردند. با اینکه می دانیم آن حضرت بشیر و نذیر بودند همانگونه که در قرآن مکرراً این دو صفت کنار هم قرار گرفته اند «یا أیُّها النَّبیُ إِنّا اَرسَلناکَ شاهداً و مبشراً ونذیراً» (سوره احزاب ،45) ای پیامبر! ما تو را به عنوان گواه و بشارت دهنده و بیم دهنده فرستادیم . ولی از آنجا که انگیزه حرکت به سوی انجام دادن و پرهیز از تخلفات غالباً مجازاتهاست بیشتر روی عنوان نذیر تکیه می شود . به همین دلیل در بسیاری از آیات قرآن در مورد پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و سایر انبیاء روی عنوان نذیر تکیه شده است.این نکته را نباید فراموش کرد که نذیر بودن حضرت برای تمام مردم جهان است،این جهانی و جاودانی بودن دین اسلام را نشان می دهد.
تعبیر أَمیناً علی التَّنزیل:اشاره ی ضمنی به مقام عصمت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) دارد که امانت کتاب الهی را به خوبی حفظ می کند و بدون کمترین تغییر به مردم عالم می رساند.
نکته ها:
1. دور نمائی از عصر جاهلیت در چهار موردی که حضرت مورد توجه قرار داده اند:
الف) اعتقادات خرافی آنها : با بت ها مشورت می کردند؛ طریق مشورت به این صورت بود که چوبه های تیری را که روی آنها «اِفعل» و «لا تفعل» نوشته بودند زبان و نوع تکلم بت ها می دانستند و در یک کیسه ای می ریختند و بهم می زدند و هر چوبی را که بیرون می کشیدند آنرا به عنوان فرامین واجب العمل بت تلقی می کردند.
ب) وضع دردناک اقتصادی آنها:آنها نه تنها دختران بلکه پسران که سرمایه زندگی آنها بودند را از ترس فقر زنده به گور می کردند.
ج) وضع عاطفی آنها: به هیچ کس رحم نمی کردند و به گفته ابن خلدون :آنقدر به فساد وغارت علاقه داشتند که از انجام آن بشدّت لذت می بردند و حد و مرزی برای فسادشان قائل نبودند،حتی یکی از آنها وقتی وصف بهشت را از پیامبر شنید پرسیدآنجا جنگ و خونریزی دارد؟وقتی جواب منفی شنید گفت:اِذَن لا خَیر فیها یعنی فایده ای ندارد. گاه جنگ های اعراب جاهلی یکصد سال یا بیشتر ادامه داشت و به نسل های بعد منتقل می شد،آنهم به بهانه های بی ارزش.
د) مفاسد اجتماعی آنها: زندگیشان آمیخته به شراب بود حتی تجارت را به معنای شراب می دانستند، شجاعت را آدم کشی و غیرت و عفت را پنهان کردن نوزاد دختر تفسیر می کردند.
آری اعراب جاهلی چنین بودند و خداوند منان به برکت اسلام آنها را نجات بخشید نه تنها از خرافه ها وعقاید فاسد بلکه وضع اجتماعی و اقتصادی و عاطفی آنها هم سر و سامان گرفت، و از این انسانهای نیمه وحشی افرادی ساخته شد که نمونه اتمّ انسانیت بودند همانند(ابوذر و مقداد و عمار وبلال و…). عظمت رسالت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در همین مقایسه روشن می شود.
2. بدترین خانه ها یا بهترین خانه ها:
نکته ظریفی که حضرت محل زندگی ایشان را توصیف کرده اند (بدترین یا بهترین) در هر دو عبارت ، مکّه مورد توجه است و تضادی هم ندارد چون سرزمین مکّه کانون بهترین خانه (کعبه) بود ولی بالعرض تمام این سرزمین مقدس و حتّی خانه خدا آلوده به شرک و بت پرستی و مفاسد اخلاقی بود. بنابراین از یک نظر بهترین واز نظر دیگر بدترین خانه.
تمسک می جوییم و صفا می دهیم روح خسته خود را به بخش چهارم خطبه 198 که ظهور اسلام همچون بهاران بود.
حضرت آیت الله مکارم در این فصل می فرماید:امام(علیه السلام) بیش از همه چیز روی شرایط سخت عصر جاهلیت و زمان قیام پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) انگشت می نهد و ضمن چهارده جمله کوتاه ویژگی های آن زمان را برمی شمرد و می فرماید:خداوند سبحان محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) را هنگامی به حق مبعوث ساخت که دنیا به پایانش نزدیک شده، و نشانه های آخرت مشرف شده بود ، روشنایی نشاط انگیز آن به ظلمت گراییده، و اهل خود را در رنج و مشقت بر سر پا نگه داشته بود، در زمانی که بسترش ناهموار، و حیاتش رو به زوال می رفت، عمرش پایان می گرفت، و علامات زوالش نزدیک شده بود، اهلش در حال نابودی ، حلقه هایش درهم شکسته، اسبابش از هم گسیخته، پرچمهایش کهنه و پوسیده، عیوبش آشکار شده، و طول عمرش به کوتاهی گراییده بود.
این تعبیرات چهارده گانه هم اشاره به رو به زوال رفتن جهان است که ما در بخش آخرین آن قرار گرفته ایم یعنی همۀ امکانات ،نعمات، مواهب و… در همه ابعاد رو به زوال است.
سپس می فرمایند: در چنین شرایطی خداوند پیامبر را ابلاغ کننده رسالتش قرار داد و سبب افتخار و کرامت امّتش ، همچون فصل بهار برای اهل زمانش بود و مایۀ سربلندی یاران و اسباب شرف انصارش.
آری! این پیامبر بزرگ در بخش پایانی جهان بهار خرّم و سرسبز آفرید و پیروان خود را به اوج افتخار و قلّه ی پیروزی رساند و همه را از برکات وجود خود برخوردار کرد و در آن شام تیره خورشید درخشانی طالع ساخت.
هر گاه نگاهی به تاریخ عصر جاهلیت بیاندازیم و بعد تحول وانقلابی را که در اثر قیام پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) پدید آمد در نظر بگیریم حقیقت جملات فوق را خوب در می یابیم.عرب جاهلی به عنوان انسانی نیمه وحشی محسوب می شد و فاقد هر گونه موقیت اجتماعی و تاریخی بود،در سایه قیام پیامبر اکرم چنان کرامت و عظمتی یافت که در تاریخ عالم بی سابقه بود،چنانکه حکومتی گسترده تشکیل داد و قله های علم دانش را یکی پس از دیگری فتح نمود.هم اکنون هم اگر مسلمانان به گذشته خود بازگردند و ارزشهای اسلامی را زنده کنند باز از پیشروان و پیشتازان در صحنه های علمی و سیاسی و اقتصادی خواهند بود.انشاالله
منابع:
1- نهج البلاغه ،ترجمه محمد دشتی
2- شرح نهج البلاغه ،آیت الله مکارم شیرازی
3- علی(ع) وصی ،جانشین و خلیفه رسول خدا(ص)، سید هادی ولایی
4- سفینه علوی ، محمد حسین صفا خواه
5- فروغ ابدیت، جعفر سبحانی تبریزی
گردآورنده: لیلا ترکاشوند ،مدیر مدرسه