• خانه 
  • تماس  
  • ورود 

حقیقت لیله القدر در جلوه جمالی قرآن

23 اردیبهشت 1391 توسط ترکاشوند

در مورد نوع نگاه به قرآن وآوردن این حکایت در تمثیل شاهزاده وآن زن، دید عاشقانه به مقصود منظور بود.اما در مباحث عرفان نظری وقتی بحث از حیات وعلم ورؤیت می شود در رؤیت جنبه جمالی را لحاظ می نمایندوآن سالکی را صاحب شهود ورؤیت بر می شمارند که در بعد اسمای جمالی نیز سیر نموده باشد،در مورد قرآن نیز چنین است.

رؤیت عاشقانه قرآن وامدار نگاه جلال وجمال نسبت به اوست وانسان کامل جامع این دو اسم است، وحضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا(سلام الله علیها) از این امر مستثنی نیستند، بلکه به بیانی ژرف تر اصل لوح که ظهور اسم مفصل وچهره واقعی ختمی مرتبت در وجه نفسی که ملکوت باشد، وجود مطهر خانم فاطمه زهرا(سلام اله علیها) می باشد.پس اصل لوح وباطن قرآن وتفصیل آن فاطمه زهرا (سلام اله علیها) است، وبالا ترین مرتبه جمالی در کسوه انسان کامل رؤیت خود ایشان است که با تدبیر اسم مدبر وقلم اعلی یعنی وجود مقدس حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) نوشته وتدوین شده است. وزنان مؤمنه وعفیفه چنان چه متمسک به ولایت ایشان از باب علی ابن ابیطالب(علیه السلام) باشند در وسعت استعداد خویش همین لوح وتفصیل را دارا هستند چنانچه حضرت امام خمینی(ره) آن پیر اسرار دادن وعارف دوران می فرماید:

«ام الکتاب،مظهر اسم الله است وصورت این کتاب جامع الهی، مقام الوهیت است. سپس اسم الله را اسم احدیت به اعتبار وجهه ی ظهور آن در عالم اسماء وصفات ذکر می کند وصورت آن را عین ثابت برای انسان کامل می داند وچون مقام الوهیت، مقام ظهور اسماء الله در عیان کونی ومظاهر خلقی است، حضرت زهرا (سلام اله علیها) صورت آن وخلیفه خداومظهر انسان کامل است».

پس اين نفس كلي كه ام الكتاب مبين است، ليلة القدر و ظرف حقايق قرآن است. و از آنجا كه انسان كامل قرآن ناطق است، يازده قرآن ناطق از اين شب يعني مادر امامان، نازل شده است جناب آقاي هانري كربن مشرق شناس نيز مي گوید:« فاطمه (سلام اله علیها) ضمن آن كه هيأت لاهوت را كامل كرده بدان كمال و بنياد هم داده به همين دليل شايسته است او را ارض ما فوق ملكوت؛بناميم؛ حضرت فاطمه ي زهرا (سلام اله علیها) يكي از بزرگترين نشانه هاي الهي و بلكه تأويل حقيقي آيات باهره ي پروردگار و حقيقت ليلةالقدر براي طالبان، پس از دريافت ولايت علوي است. و تا حقيقت ملكي او كشف نگردد . ملكوت، جبروت و لاهوت او براي احدي مكشوف نمي گردد . چنان چه حضرت امام رضا(علیه السلام) فرمودند:«خردمندان دانستند كه حقايق عالم در ماوراي اين نشئه دنيا جز از طريق حقايق اين جا شناخته نمی شود». و امام صادق (علیه السلام) بدين مضمون ميفرمايد :«خداي تعالي عالم ملك را بر وزان ملكوت خلق كرده و ملكوت را بر مثال جبروت تأسيس كرده تا از ملك برملكوت و از ملكوت بر جبروت استدلال شود».

آيات مباركه ي سوره مدّثر اشارات لطيفي در بردارد كه در اينجا به چند آيه ي شريف آن كه در رابطه با بحث است، ميپردازيم .

و اليل اذا ادبر و الصبح اذ اسفر،انَّها لاحدی الكبر، نذيرا للبشر، لمن شآء منكم ان يتقدم او يتاخر ؛ سوگند به شب هنگامي كه پشت كند و سوگند به صبح هنگامي كه چهره بگشايد، كه از مسايل مهم وهشدار برای همه انسانها است.برای کسانی که از شما می خواهند پیش روند يا باز ايستد».

در اين آيات شريفه اشاره به عظمت شب و صبح يعني دو قوس صعود و نزول شده است كه در هر دو مرتبه ي ليلةالقدري و يوم اللهي حضرت زهرا (سلام اله علیها) را بيان ميدارد.

حضرت فاطمه ي زهرا(سلام اله علیها) ليلة القدر بود، و ليلة القدر داراي مراتبي است،چنانكه همه ي حقايق وجودي چنين اند. هر مرتبه ذاتي، رقيقه ي عالي آن است و منازل سير حبّي وجودي در قوس نزولي به ليل و ليالي تعبير ميشود و در قوس صعودي به يوم و ايام تعبير مي گردد . پس عصمةالله الكبري حضرت فاطمه(سلام اله علیها) همانگونه كه ليلةالقدر است همچنين يوم الله نيز ميباشد.

حضرت رسول اكرم نيز فرموده اند :«هر كس فاطمه (سلام اله علیها) را آن گونه كه حق فاطمه(سلام اله علیها) است بشناسد، شب قدر را ادراك كرده است و علت نامگذاري آن حضرت به فاطمه(سلام اله علیها) آن است كه خلايق از كنه معرفت وي بريده شدند.

فاش بگفتم که این رسول خدایست معجزه اش می بُوَد همانا دختر

لم یلد بسته لب وگرنه بگفتم دخت خدایند این دو نور مطهر

 6 نظر

در ادامه ی بررسی سندی دعای سلامت امام زمان(ارواحنا له الفداء):

22 اردیبهشت 1391 توسط ترکاشوند


این دعای شریف به چهار طریق در منابع حدیثی ودعائی شیعه وارد شده است:

در این مرحله ابتدا طریق اول را مورد بررسی قرار داده ودر روزهای آینده به ذکر سه طریق دیگر خواهیم پرداخت:

1.       ثقه الاسلام، محمد بن یعقوب کلینی در کتاب بسیار معتبر کافی، به نقل از محمد بن عیسی، واو با اسناد خود از معصومان(علیهم السلام)(بدون آن که اسمی از معصوم خاصی نام برده باشد) این دعا را به طور خاص برای دعای شب بیست وسوم ماه مبارک رمضان نقل کرده وگفته است در تمام ماه مبارک رمضان وهمچنین در تمام لحظات عمر، خواندن این دعا خوب است.

 

بررسی طریق اول(الکافی، ج4، ص162، باب الدعا فی العشر الاواخر من شهر رمضان، ح4)

متن آمده در این کتاب چنین است:

محمد بن عیسی، بإسنَادِهِ عن الصّالِحینَ(علیهم السلام) قالَ: تُکَرّرُ فی لَیلَه ثلاث وعِشرینَ مِن شَهرِ رَمَضَان هذا الدُّعاءَ سَاجداً وقائماً وقاعداً، وعلی کلِّ حال وفی الشّهرِ کلِّه، وکَیفَ أمکَنَکَ ومتی حَضَرَکَ من دَهرِکّ، تَقولُ بعدَ تحمیدِ تَبَارکَ وتعالی والصَّلاه عَلَی النَّبی(صلی الله علیه وآله وسلم)

اللهمَّ کُن لِوَلیکَ-فلان بن فلان-[1] فی هذه الساعه وفی کل السَّاعه ولِيّاً وَحافِظا ، (وَناصِراً، وَدَليلاً وَقآئِداً

ووعوناً وعَيْناً)، حَتّى‏ تُسْكِنَهُ اَرْضَكَ طَوْعاً، وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً.

میان این عبارت وآنچه در میان عموم متداول است چند اختلاف عمده وجود دارد که عبارتند از:

1.      در متن مشهور به جای عبارت(فلان بن فلان) در این طریق عبارت الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى‏ ابآئِهِ، آمده است . ودر واقع، در این متن، نام شریف امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) به صراحت ذکر نشده است.

اما با توجه به متن وسند این خبر، مسلم است که مراد از عبارت(فلام بن فلان) نام شریف آن حضرت است. این اضمار خللی به این طریق نمی رساند.

شبیه این مسئله، در سایر اخبار وروایات شیعه نیز مکرر دیده شده که نام مبارک معصوم(علیه السلام) ویا برخی دشمنان معروف آنان به خاطر مصالحی چون تقیه وامثال آن از ناحیه خود معصوم(علیه السلام) یا راویان خبر، ذکر نشده ودر عوض،عباراتی، همچون فلان وامثال آن آورده شده است.

علاوه بر این، مرحوم کفعمی ومرحوم سید بن طاووس-که در این طریق، اسم حضرت را با کنایه ذکر کرده اند- در نقل طریق دوم (که بعد از این ذکر خواهد شد) به صراحت نام والقاب آن حضرت را ذکر کرده اند.

2.      اختلاف دوم عبارت «وعوناً» در این طریق، است که در متن مشهور ذکر نشده است. ایبن اختلاف نیز با توجه به این که این عبارت در بیشتر نسخه های خطی کتاب کافی ودیگر مصادر این طریق، نیامده است، در معرض تردید بوده، ومی توان از آن چشم پوشی کرد.

3.      تفاوت دیگر، در عبارت(وقائداً وناصراً ودلیلاً وعیناً) است که در این طریق، به جای آن عبارت«وناصراً ودلیلاً وقائداً وعوناً وعیناً» آمده است در این باره نیز، علاوه بر این که در غالب پس بعد ازکافی، همچون: تهذیب، مصباح، المتهجّد، مختصر بصائر، مزار، مصباح، البلد الامین وفلاح السائل این اختلاف وجود ندارد، همان گونه که گفته شد،عبارت«وعوناً» نیز در اکثر نسخه های کافی نیست؛ بنابراین، اختلاف موجود، در این کتاب با متن مشهور، تنها در ترتیب این چهار کلمه خواهد بود.

 

احوال سندی طریق اول

سندی که در کتاب کافی برای این خبر وجود دارد-علی الضاهر- عبارت است از: محمد بن عیسی، بإسنَادِهِ عن الصّالِحینَ(علیهم السلام). نکته ای که در نگاه ابتدایی به این سند، نزد اهل فن مسلم است این است که مرحوم کلینی نمی تواند بدون واسطه از شخص محمد بن عیسی روایت نقل کند؛ به این سبب، در این گونه موارد، غالب صاحبنظران ومحققان، امثال این اسانید را بر سند حدیث ویا احادیث قبلی معلق فرض کرده اند.در خصوص این حدیث، سند، بر«احمد بن محمد، عن علی ابن الحسن»  ودر حدیث دوم از همان باب معلق شده ودر نهایت، سند حدیث چنین خواهد بود :«احمد بن محمد، عن علی ابن الحسن، عن محمد بن عیسی ، باسناده، عن المعصومین الصالحین{الصادقین}(علیهم السلام)

از مؤید دیگر این تعلیق آن است که در طریق پس از آن نیز، خبر به وسیله علی بن حسن بن فضال از شخص محمد بن عیسی نقل شده است.

بررسی اجمالی این سند را در آینده از همین وبلاگ پیگیری نمائید.

صفحات: 1· 2

 1 نظر

شگفتی های آفرینش :آسمان

19 اردیبهشت 1391 توسط ترکاشوند

هیئت جدید به آسمان به آن معنا که قدما قائل بودند به هیچ شکل قائل نیست، که اساساً آسمانی به آن معنا وجود داشته باشد. به حسب هیئت جدید آنچه وجود دارد فقط خود ماه و خورشید و ستارگان هستند که در فضا معلق اند بدون آنکه در آسمانی نصب شده باشند و آسمانی آنها را در خود قرار داده باشد. ما جز یک عده کرات معلق در فضا چیز دیگری نداریم.

برخی از دانشمندان بزرگ زمان ما براساس بعضی از قرائن و دلائل فلسفی و ریاضی، باز جدا طرفدار این هستند که عالم در مجموع ابعاد خودش محدود است. یکی از کسانی که این نظریه را دارد و پافشاری کرده است و خلاف نظریه اش را هم کسی نتوانسته ثابت کند همین دانشمند معروفی بود که در چند سال پیش فوت کرد و نظریه نسبیت را در جهان آورد، یعنی اینشتین.

نظریه او همان نظریه محدود بودن ابعاد عالم است که می گوید اینچنین نیست که «عالم» نامتناهی باشد و هر چه ما پیش برویم عالمی باشد شبیه این عالم، در نهایت امر این عالم ما محدود است و کروی الشکل هم هست.

قرآن می گوید: نزدیکترین آسمانها را به ستارگان مزین کرده ایم. اگر این جور باشد معلوم می شود که آنچه را که قرآن آسمان می داند مافوق همه این ستارگان است، این ستارگانی که چندین میلیون سال نوری با ما فاصله دارند، چون قرآن می گوید: نزدیکترین آن آسمانها به این ستارگان مزین هستند. آن وقت معنی مزین بودن چیست؟

خداوند در آیه 5 سوره ملک می فرماید:«و لقد زینا السماء الدنیا بمصابیح». همانا آسمان نزدیک تر را با چراغ هایی زینت دادیم.

در آیه چهارم سخن از هفت آسمان یا به تعبیر دیگر طبقات هفتگانه آسمان است. در این آیه تعبیرش این است که ما نزدیکترین آن آسمانها را با مصباحها و چراغها مزین گردانیده ایم، که مقصود از چراغها بدون شک ستاره هاست. و جعلناها رجوما للشیاطین؛ و آن را مایه راندن شیاطین قرار دادیم.

راجع به مساله آسمانها، در قرآن به طور مسلم معنی و مفهومی به نام هفت آسمان، البته هفت سما، وجود دارد. سما با آسمان متفاوت است، چون کلمه ” آسمان ” که فارسی است یعنی مانند آس (سنگ آسیا)، یعنی آن چیزی که مانند سنگ آسیا می چرخد، یعنی مفهوم چرخیدن آنچه را که آسمان می نامیم باید قبول کرده باشیم، که همان ” فلک ” قدما می شود.

ولی سمائی که قرآن می گوید، یعنی آن که در بالا قرار گرفته است، دیگر ندارد که آن که در بالا قرار گرفته، دور زمین می چرخد یا نمی چرخد. ولی ما چون فعلا لغتی نداریم کلمه ” آسمان ” را به کار می بریم بدون اینکه مفهوم چرخیدن را چون در لغت عربی اش نیست منظور کرده باشیم.

قرآن به طور مسلم از حقیقتی به نام ” هفت سما ” نام برده است و این هفت سما را به شکل هفت طبقه نام برده است، یعنی یکی بعد از دیگری. این جای شک و شبهه نیست. و باز این مساله که ما نزدیکترین آنها را با ستارگان مزین کرده ایم، یعنی نزدیکترین آسمانها به ما (نه آن دومی، نه آن سومی، نه آن هفتمی) مزین است به این قندیلها و چراغها، به این ستاره ها، این مقدار مطلبی است که از قرآن کاملا و در نهایت روشنی ثابت می شود.

سخن پیامبر (صلی الله علیه و آله)

حدیثی هست که یهودیان مدینه از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم)معنای این مطلب را سؤال کردند، فرمود: چگونه سقف را با چراغ مزین می کنند؟ و حتی پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم)تصریح کرد به اینکه همه ستارگان نسبت به نزدیکترین آسمانها حکم قندیلی را دارند که از سقف آویخته شده باشد (که آن وقت با علم قدیم قابل توجیه نبود.

پس معلوم می شود آن نزدیکترین آسمانها از دورترین ستارگان به ما دورتر است، یعنی آن نزدیکترین آسمانها مافوق همه این ستارگان است که هنوز بشر تا به آنجا برسد از نظر علمی خیلی فاصله دارد. به این شکل مساله آسمانها شکل دیگر و معنی دیگر به خودش می گیرد، یعنی نه تنها با هیئت قدیم به هیچ شکل منطبق نیست، یک امری می شود ماورا هیئت جدید که هیئت جدید هنوز در این زمینه ساکت است، یعنی نمی تواند نظر بدهد که در ماوراء دورترین ستارگان چه خبر است.

بعد هفت آسمان است. هنوز از نظر علمی کسی به خود آن نزدیکترین آسمانها نرسیده تا به مابعد آن برسد، ولی قرآن خبر داده است که هفت آسمان است. بعد می رسیم به هفت زمین، که مقصود از هفت زمین چیست؟ در هفت زمین احتمالاتی داده اند. به حسب هیئت قدیم کار هفت زمین خیلی مشکل بود، یعنی توجیه کردنش جز تعبد راه دیگری نداشت.

در هیئت جدید گفته اند هفت زمین شاید مقصود همین سیاراتی باشد که در منظومه شمسی به دور خورشید می چرخند، یعنی همین عطارد و زهره و مریخ و مشتری و زحل و دو ستاره دیگر که اخیرا کشف کردند: اورانوس و نپتون، شاید اینها هستند که مانند زمین ما خصلت زمینی دارند.

روایتی از حضرت رضا علیه السلام

ولی در اینجا مفسرین روایتی از حضرت رضا علیه السلام نقل کرده اند که این روایت را در همه تفاسیر نقل کرده اند. آن روایت به هفت زمین یک شکل و معنی دیگر می دهد، معلوم می شود که زمینها غیر از این شکل زمینی است که ما ابتدا تصور می کنیم. وقتی که از حضرت همین آیه را سوال کردند، می گویند که اول انگشتانشان را درهم کردند و بعد فرمودند: آسمان و زمین به یکدیگر محبوک است، یعنی به یکدیگر وابسته است.

راوی گفت: یعنی چه آسمان و زمین به یکدیگر وابسته است؟ وابستگی ندارد، خدا آسمان را بدون هیچ عمودی و بدون هیچ پایه ای برقرار کرده است. مگر خدا نمی فرماید که:«الله الذی رفع السموات بغیر عمد ترونها».خداست که آسمانها را بدون عمودی که ببینید برافراشته است. (رعد2)
امام فرمود: قرآن می گوید:«بغیر عمد ترونها».بدون عمودی که شما ببینید . «فهناک عمد ولکن لاترونها» پس اینجا عمود هست ولی شما نمی بینید، یعنی عمودهایی که آسمان و زمین را به یکدیگر وابسته کرده است، آجر یا سیمان و یا آهن نیست که کسی بخواهد ببیند، وابستگی آسمان و زمین با نیروهایی است غیرمرئی، که این منطبق می شود با همین نیروی جاذبه و قوانینی که الان قائل اند.

بعد حضرت معنی آسمانها و زمین را تشریح کرد، دست خودش را نشان داد و فرمود: این زمین را می بینید؟ آسمان اول آن است که بالای زمین قرار گرفته است مانند یک قبه ای.

بعد فرمود: زمین دوم بالای آسمان اول است. آسمان دوم به منزله قبه ای بر آسمان اول است، یعنی این جور نیست که هیئتی ها می گویند که آسمانها به یکدیگر چسبیده اند مثل پوست پیاز. همین طور که آسمان اول بر زمین مانند یک قبه است، آسمان دوم بر آسمان اول مانند یک قبه است، و بالای آسمان دوم خود یک زمینی است.

بعد همین آیه را خواندند، فرمود: این است معنی قرآن که می فرماید:«الله الذی خلق سبع سموات و من الارض مثلهن یتنزل الامر بینهن».خداوند همان كسى است كه هفت آسمان را آفرید، و از زمین نیز همانند آنها را، فرمان او در میان آنها پیوسته فرود مى آید تا بدانید خداوند بر هر چیز تواناست و اینكه علم او به همه چیز احاطه دارد! ((طلاق/12)

 5 نظر
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

کد دعای فرج امام زمان (عج)
فال,طالع بینی

مدرسه علمیه کوثر تویسرکان

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • مقالات
  • ادبی
  • دینی مذهبی
  • مناسبت ها
  • خبر مدرسه
  • احادیث و روایات
  • دفاع مقدس
  • متفرقه
  • تازه ها

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس