با سلام
به وبلاگ مدرسه علمیه کوثر(سلام الله علیها) تویسرکان خوش آمدید
در این وبلاگ می توانید مطالبی با موضوعات زیر را جستجو کنید:
به وبلاگ مدرسه علمیه کوثر(سلام الله علیها) تویسرکان خوش آمدید
در این وبلاگ می توانید مطالبی با موضوعات زیر را جستجو کنید:
ابرها و ریزش باران
باران، یکی از نعمتهای بزرگ پروردگار است که به وسیله ابرها در بسیاری از نقاط زمین فرو میریزد. در اثر همین برکات آسمانی است که رودها، چشمهها، سدها و دریاها پر آب میشود و زندگی موجودات در زمین ادامه مییابد. در خطبه ای از امیر مؤمنان درباره چگونگی شکلگیری ابرها و ریزش باران میخوانیم: «خداوند، ابرهایی را آفرید تا قسمتهای مرده زمین احیا شود و گیاهان رنگارنگ بروید. پس قطعات بزرگ و پراکنده ابرها را به هم پیوست تا سخت به حرکت درآمدند و با به هم خوردن ابرها، برقها درخشیدن گرفت و از درخشندگی ابرهای سفیدِ کوه پیکر و متراکم چیزی کاسته نشد. بعد، ابرها را پی در پی فرستاد تا زمین را احاطه کردند و بادها، شیر باران را از ابرها دوشیدند و به شدت به زمین فرو ریختند. ابرها هم پایین آمده سینه بر زمین ساییدند و آنچه بر پشت داشتند، فرو ریختند و در این حال، در بخشهای بی گیاه زمین، انواع گیاهان رویید و در دامن کوهها سبزهها پدید آمد».
زمین، کوه و دریا
در خطبه ای از نهجالبلاغه درباره عجایب آفرینش میخوانیم: «از نشانه های توانایی و عظمت خدا و شگفتی ظرافتهای آفرینش او، آن است که از آب دریای موج زننده و امواج فراوان شکننده، خشکی آفرید و به طبقاتی تقسیم کرد. سپس طبقهها را از هم گشود و هفت آسمان به وجود آورد که به فرمان او برقرار ماندند و در اندازه های معین استوار شدند. نیز زمین را آفرید که دریایی سبز رنگ و روان، آن را بر دوش میکشید. زمین در برابر فرمان خدا فروتن، در برابر شکوه پروردگاری تسلیم است. سپس صخرهها، تپهها و کوه های بزرگ را آفرید، آنها را در جایگاه خود ثابت نگاه داشت و در قرارگاهشان استقرار بخشید. پس کوهها در هوا و ریشه های آن در آب رسوخ کرد. کوهها از جاهای پست و هموار سر بیرون کشیده و کم کم ارتفاع یافتند و ریشه آن در دل زمین ریشه دوانید. قلهها هم سر به سوی آسمان برافراشت و نوک آنها طولانی شد تا تکیه گاه زمین و میخهای نگهدار نده آن باشد. سپس زمین با حرکات شدیدی که داشت آرام گرفت تا ساکنان خود را نلرزاند و آنچه بر پشت زمین است سقوط نکند یا از جای خویش منتقل نگردد.»
از نشانه های توانایی و عظمت خدا و شگفتی ظرافتهای آفرینش او، آن است که از آب دریای موج زننده و امواج فراوان شکننده، خشکی آفرید و به طبقاتی تقسیم کرد. سپس طبقهها را از هم گشود و هفت آسمان به وجود آورد که به فرمان او برقرار ماندند و در اندازه های معین استوار شدند. نیز زمین را آفرید که دریایی سبز رنگ و روان، آن را بر دوش میکشید.
امیر مؤمنان علیهالسلام در سخنانی راجع به زیباییهای زمین چنین میفرماید: «زمین، به وسیله باغهای زیبا، همگان را به سرور و شادی دعوت کرد و با لباس نازک گلبرگها که بر خود پوشید، هر بیننده ای را به شگفتی واداشت و با زینت و زیورهایش، فخر کنان خود را آراست و هر بیننده ای را به وجد آورد…. خداوند در گوشه و کنار زمین، دره های عمیقی آفرید و راهها و نشانههایی برای آنان که بخواهند از جاده های وسیع آن عبور کنند، تعیین کرد».
دعای سلامت امام زمان(ارواحناله الفداء)که در منابع مختلف ذکر شده است به چهار طریق وارد شده که ما إنشاء الله در پی آن هستیم این دعا را در چند مرحله در همین وبلاگ مورد بررسی قرار دهیم:
1. کافی از محمد بن عیسی از صالحان(معصومان):ظاهراً بین کلینی ومحمد بن عیسی راویانی وجود دارد که به قرینه حذف شده اند؛ آنها عبارتند از: احمد بن محمد،ابوالحسن علی بن حسن بن علی بن فضال وابوجعفر محمد بن عیسی یقطینی.
2. اقبال: سیدبن طاووس از جماعتی از اصحاب خود، از جمله ابن قرة واو به اسنادش از علی بن حسن بن علی بن فضال واو از محمد بن عیسی بن عبید، او نیز به اسنادش از معصومان.
3. کفعمی:در المصباح والبلد الامین بدون سند آورده است.
4. کفعمی در البلد الامین،تحت عنوان دعای کنز العرش، به طور مرسل از پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم)
با بررسی این طرق به نتیجه می رسیم که دو طریق اول،صحیح است ودر باره دوطریق آخر نیز با این که این دعا ضمن یک دعای طولانی ذکر شده است، باید گفت علی رغم عدم ذکر سند، وثاقت واعتبار مؤلف می تواند در اعتبار وپذیرش روایت مؤثر باشد.
همانگونه که می دانید، یکی از مهمترین وظایفی که شیعه منتظر در عصر غیبت وانتظار، برعهده دارد، دعا برای تعجیل فرج وظهور حضرت صاحب الامر(ارواحناله الفداء) وسلامتی آن حضرت است. البته دعا در این باره همچون سایر موارد، به هر زبان وبیانی که باشد مقبول درگاه الهی بوده ومنابع روایی ودینی ما فراوان به آن توصیه شده است. در این میان اهمیت وارزش دوچندان ادعیه مأثوره به یمن وبرکت نفس های قدسیّ آن انوار مطهر، بر احدی از شیعیان پوشیده نیست.
للّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ
خدايا باش براى ولى خود
الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى ابآئِهِ، فى
حضرت حجت فرزند امام حسن عسكرى درودهاى تو بر او و بر پدرانش باد در
هذِهِ السَّاعَةِ، وَفى كُلِّ ساعَةٍ، وَلِيّاً وَحافِظاً، وَقآئِداً وَناصِراً، وَدَليلاً
اين ساعت و در هر ساعت يار و مددكار و نگهبان و رهبر و ياور و راهنما
وَعَيْناً، حَتّى تُسْكِنَهُ اَرْضَكَ طَوْعاً، وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
و ديدهبان تا او را از روى ميل و رغبت مردم در روى زمين سكونت دهى و بهرهمندش سازى زمانى دراز
مبحث بررسی سندی را در آینده از همین وبلاگ پیگیری نمائید.
در اضطراب چه شبها که صبح شان گم شد
چـه روزهـا کــــه گـرفـتـــــار روز هـفــــتـم شد
چه قدر هفته پر از شنبه شد، به جمعه رسید
و جـمـعــــه روز تـفــــرّج بـــــرای مـــــردم شـد!
چه قــدر شنبـه و یـک شنبـه و دوشنـبه رسید
ولی همـیشه و هـر هـفـتـه جـمـعـه هـا گم شد
چه هفتهها که رسید و چه هفتهها که گذشت
شمـارشی کــه خلاصـه بـه چـنـد و چـنـدم شد
و هـفـتـهای که فـقـط ریـشه در گذشتن داشت
بـرای شعـله کـشیـدن بـه خـویـش هـیـزم شد
نـه شنـبـه و نـه بـه جـمـعـه، نـه هیـچ روز دگر
در انتــظار تـو قـلـبـی پـــر از تـلاطـــــم شد !؟
کـــدام جــمـعـه مـــوعـــود میزنـی لـبـخـنـد
بـه این جـهـان کـه پـر از قـحطی تبسم شد؟
بــرای آمــدنـت جـــمــعــهای مـعـــیــن کـــن
کـه هـفتـهها همـهشـان خـالی از تـرنـم شد