دحو الارض
به دنبال مطالب روز گذشته
و از جمله نعمات بزرگ الهی آن است که کعبه را خانه ی خویشتن قرار داده و به مردم اذن داده است که قصد زیارت آن کنند و از آنها این را زیارت خود پذیرفته است و زیارت را مورد پاداش و قبول و رضای خود شمرده است و به جانم سوگند که این منتهای لطف و ارفاق و کرم است ؛ زیرا شخص بصیر چون در معانی مناسک حج تأمّل کند به عظمت لطف خدای تعالی بلکه به محبّت او برای عنایتی که به مؤمنان دارد پی خواهد برد و منهتای عنایت او را برای کشانیدن بندگان به باب خویش و دعوت آنان به قرب خویش و به جوار خویش ادراک خواهد نمود ، و همچنین قدر نعمت وجود این پیامبر گرامی که ما را به این عوالم گرامی هدایت فرموده و اسرار این مقامات شریفه کریمه را به ما شناسانیده است و این دلهای مرده را به روح ایمان زنده کرده و کوری چشم آنان را به نور ایقان برطرف و روشن ساخته است خواهد دانست و اجمال این تفصیل آنکه خدای سبحانه و تعالی بنی آدم را از خاک آفرید و آنها را به سوی قرب و جوار و لقای خود که اعلی علییّن و مقام روحانییّن است دعوت فرموده و برای اینکه آدمی در اوایل امرش از جهت فرو رفتن در ظلمات عوالم طبیعت و اسارتش در زندان آب و گل کره ارضی به این عوالم عالیه دست نخواهد یافت به لطف خویش از عالم خودشان معموره ای ساخت و نام آن را خانه خود گذاشت و آن را مَطاف زُوّار و خواهندگان حضرت او قرار داد تا در دور او طواف کنند و آن را زیارت نمایند و به پروردگار خود انس پیدا کنند و بر حسب حالات خود به او مأنوس شوند و بدین ترتیب برای وصول به عوالم مافوق آن (از عوالم قدس و جهان قرب) استعداد حاصل نمایند و برای این زیارت نَسَک و راههائی قرار داد که تمام آنها پله هائی برای ترقی و بالارفتن از عالم مُلک به عوالم ملکوت و جبروت و لاهوت است
و به عبارت دیگر ، این مناسک عامل به آن را برای زیارت کعبه حقیقی مستعد و مهیا می سازد که درباره آن فرمود : «لا یسعنی ارضی و سمائی بل یسعنی قلب عبدی المؤمن» یعنی زمین و آسمان قابل جا گرفتن من نیست بلکه جای من دل بنده با ایمان من است و به عبارت دیگر این مناسک مورث معرفت نفسی است که در آن معرفت ربّ مندرج است ؛ چنانکه در مناجات شعبانیه آن حضرت عرض کرد : « و أَنِر ابصار قلوبنا بِضیاء نَظَرها اِلیک حتّی تخرقَ اَبصارُ القلوبِ حُجُبَ النّورِ فَتَصِلَ الی معدنِ العَظَمهِ و تَصیرَ اَرواحُنا مَعلَّقهً بعزِّ قُدسِکَ» ؛ یعنی « و روشن ساز دیده های دلهای ما را به شعاع نظر آنها به سوی تو تا آنکه دیده های دلها پرده ها و حُجب نور را بردارد و به معدن عظمت برسد و روانهای ما به عزّ قدس تو آویخته گردد ».زیرا آدمی به سبب حجابهای ظلمانی و نورانی از وصول به معدن عظمت در پرده و محجوب است . حجابهای ظلمانی عبارتند از عالم طبیعتی که از عالم حس و شهادت است بلکه پاره ای از عوالم مثال نیز ملحق به حجابهای ظلمانی می باشند و حجابهای نورانی بعد از ترقی از عوالم طبیعی به افکندن ماده و صورت است و در آن هنگام خویشتن را مجرّد از آن دو می بیند و نفس او برای او تجلی می کند و حقیقت او از قشرهای ماده و صورت برهنه و مجرّد می گردد و خویشتن را امری بزرگ می نگرد ، و در این حال باب معارف کشفی برای او گشاده می شود و هرآنگاه که حجابهای نور طلوع کند و در عوالم نوری تفکر نماید علم به مبدء ومعاد و حقایق مقامات دینی که خداوند فرمود :
«کُلٌّ آمنَ بِاللهِ وَ مَلائکتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُله … » برای او منکشف می گردد تا اینکه دیده های دلها پرده های نور را پاره سازد و به معدن عظمت برسد و در این حال است که مقام قرب برای او حاصل و به تجلیّات اسماء و صفات فائز و نایل خواهد شد و از زوّار خدا و همسایگان خدا به شمار خواهد آمد .
خلاصه آنکه : خداوند به لطف خود برای اهل این جهان خانه ای را از جنس عالم خودشان قرار داد تا از فیض زیارتش محروم نمانند و برای این خانه هم مناسک و وسایل مؤثری مقرر ساخت تا زائر را برای زیارت خانه حقیقی او مهیا و سزاوار سازد و باکی نیست از آنکه ما به پاره ای از آنچه از اخبار آل محمد (ص) از اسرار مناسک حج برای ما روشن گشته است و موصل به زیارت حقیقی باطنی است اشاره نمائیم .