شرح دعای یا مَن أرجوهُ لِکُلّ خَیر (قسمت دوم)
آیا قول معصوم (علیه السلام ) را نشنیده ای که فرمود :«مَن رَجا شَیئاً طَلَبَهُ» ؛ یعنی هر کس امیدوار به چیزی باشد او را طلب میکند.در اینجا نیز چنین است ؛ زیرا تو در احوال امیدواران از اهل دنیا در امور دنیوی می بینی که چون از کسی یا در خیری امیدوار به خیری باشند آن را از این کس یا از این چیزی که امید خود را در آن میدانند به قدر امید خودشان آن را طلب میکنند.
آیا نمی بینی که بازرگان از تجارت خود دوری نمی گزیند و پیشه ور به لزوم صنعت و پیشه خود می باشد تمام اینها از آن جهت است که آنان در بازرگانی و پیشه وری خود امید خیر دارند و همچنین هر فرقه ای آنچه را آرزو دارند در آنچه به آن امیدوار هستند طلب می کنند و تا به آن نرسند از آن مفارقت نمی جویند مگر امیدوار به بهشت و آخرت و امیدوار به فضل و کرامت که غالباً چنین نیستند!؟
هَیهات!هَیهات!این آثار صفاتی است که خدای حکیم به آن حکم فرموده است و تغییراتی در سنت الهی نخواهی دید؛ این تخلفی که مشهود است در اشتباه دعوی با حقیقت است والله ذره ای از رجاء یافت نمی شود مگر اینکه به همان اندازه طلب در پهلوی او هست و تمام بدین نهج میباشد و بر رجاء غیر رجاء را از مطالب دعا از قبیل تسبیح و تهلیل و تمجید و تضرّع و استکانت و خوف و استغفار و توبه را نیز قیاس نما چه برای تمامی اینها حقایق و دعویهائی است و حقیقت را اسری است که در ادعا نیست. مثلاً اگر به سِرّ و روح و قلب خودت خدای تعالی را از تمام نقایص منزه بدانی از وعده ای که او در امر روزی تو داده و آن را ضامن شده است، چگونه درتأمین نباشی و چون تو او را تنزیه نمایی از اینکه شریکی در ملک خود داشته باشد، چگونه در اطاعت او از غیر او بیم داری و در طاعت غیر او از معصیت او نمی ترسی بلکه اگر تو عارف به حق معرفت خدا باشی و بدانی که خدای دعای تو را می شنود و باطن تو را می نگرد همچنان که ظاهر تو را می بیند و تو در برابر او مسخر و تحت تربیت او هستی و بشناسی که هر چه بخواهد با تو می کند.ثواب وعقاب و نجات و هلاک و قبول و ردّ تو، به دست او است. کمترین بررسی که از او داشته باشی این است که لب به دروغ و افتراء و ادّعای باطل نگشایی و بخلاف آنچه در باطن داری به صورت و ظاهر مراسم بندگی را ظاهر نسازی؛ چه اگر خالی بودن باطن برای طرفَین معلوم باشد در نزد اهل عرف ، استهزاء و مسخره نامیده می شود ولکن در اغلب اشخاص واقع امر چنین نیست ؛ زیرا خُلوّ باطن از مراسم عبودیت و حقائق آن برای عابد و پرستنده معلوم نیست ، بلکه عبادت خود را حقیقی می پندارد و صوری نمی داند و گرچه به این عمل مغرور گشته از شمار مستهزئین خارج شده است،لکن در عداد«اَلأخسرینَ اَعمالاً … الَّذینَ یَحسَبُونَ اَنَّهُم یُحسَنُونَ صُنعاً» (کهف/104) ؛یعنی زیانکاران آن کسانی هستند که گمان می کنند کار نیکو می کنند.داخل می گردد.منبع : المراقبات ، میرزا جواد آقا ملکی تبریزی