شُکـــــر
نعمت الهی هر اندازه بزرگتر بوده باشد،شکروسپاسگذاری بیشتری راایجاب می کند.معنای شکر کردن ذات اقدس الهی این نیست که مانند مردمان متملق وچرب زبان خودرابالفظ"شکر"و"سپاس"گردش بدهیم:بایداولا احساس شکروامتنان درقلب ماپیداشود وثانیا بایدتوجه داشته باشیم که کسی که ما می خواهیم شکر او را بجا آوریم ذات مقدس خداوند است که ازمخلوقات خود بی نیاز است:نه شکر زبانی ونه امتنان قلبی ما هیچ کدام نمی تواند سودی برای خداوند متعال داشته باشد.شکر واقعی یک نعمت به این است که مابدانیم وظیفه وتکلیفی که درموردآن نعمت وموهبت داریم چیست،همان وظیفه وهمان تکلیف رابجابیاوریم.وظیفه وتکلیف مانسبت به یک نعمت ازنعمتهای پروردگارچیزی جزاین نیست که خداوند طرزاستفاده صحیح ومعقول ازآن نعمت وموهبت راتحت عنوان(وظیفه) وبه نام (تکلیف)به ماآموختند.
مثلا یکی ازنعمتهای بزرگ پروردگارنسبت به ماآدمیان نعمت زبان ونطق وبیان است.حکما بیشترین ممیزانسان راازسایر جانداران همان نطق وبیان دانسته اند،زیراسخن گفتن انسان که ازروی فهم ودرک است بهترین مظهر ونیکوترین نماینده تعقل وفکراست.
درقرآن کریم می فرماید(خدای رحمان به موجب رحمانیت خودش انسان راآفریدوبه اونطق وبیان آموخت).به موجب همین قوه بیان است که آدمیان منویات ضمیر خودرابه یکدیگر می فهمانند وآنهاراازفکر خودواطلاع خود وحالت خود آگاه می سازند.به موجب همین قوه بیان است که علم ازفردی به فردی وازنسلی به نسلی منتقل می گردد.اگراین قوه نمی بود برای بشرزندگی اجتماعی مقدورنبود.
این نعمت بزرگ به نوبه خود شکری دارد.شکراین نعمت به این است که زبان وسیله حقیقت گویی وراستگویی باشد نه وسیله دروغ وخلاف گویی یاغیبت وتهمت وسخن چینی ودشنام گویی.این زبان راکه خداوند آفریده،برای این است که انسان آن راوسیله کشف حقیقت قراردهد نه وسیله پوشانیدن حقیقت،باید وسیله هدایت وراهنمایی مردمواقع شود نه وسیله ضلالت وگمراهی ونفاق ودورویی.
علی (ع) می فرمایدازجمله اموری که درسنت الهی ثابت است این است که هیچ عملی ازاعمال آدمی ولو آنکه زیادزحمت کشیده باشد قبول نمی شود مگر آنکه چند خصلت رانداشته ویااگرداشته توبه کرده باشد .یکی ازآنها شریک قراردادن برای خداست درعبادت وبندگی.
کسی که غیرخدا راعبادت کند هیچ گونه عملی ازاوپذیرفته نخواهد بود.
دیگری خون به ناحق ریختن است که یک نفربه حکم کینه شخصی وبرای آنکه خشم خود رافرونشاند بی گناهی رابکشد.دیگری آن کس که عملی راکه کس دیگرکرده به خودش نسبت بدهد.یکی دیگر آن کس که برای جلب رضایت مردم بدعتی دردین خدا ایجاد کند:یعنی چیزی راکه از دین نیست جزئ امور دین قلمداد کند وفکر مردم راازاین جهت گمراه کند.یکی دیگر آدمهای دو رو ودو زبان ” درجلو روی یک نفر خودشان رادوست وصمیمی معرفی می کنند ودر پشت سرطوری دیگر هستند ،با هردسته ای که هستند می گویند ماجزء شما هستیم.
نیزعلی(ع) ازرسول اکرم(ع)نقل می کندکه فرمود من از دو طایفه نسبت به امت خودم اطمینان دارم که از ناحیه آنها به امت من گزندی نمی رسد ونسبت به یک طایفه دیگر نگرانم وهر چه بر سرامت من بیاید از ناحیه این طایفه است.آن دوطایفه که من ازناحیه آنهامطمئنم یکی طبقه مومن خالص است ویکی طایفه کافر خالص :امامومن خالص بدیهی است که همان ایمان وی کافی است که اورامانع شود ازاینکه قدم بدی بر ضررامت مسلمان بردارد:واما کافرمحض که هم باطنش کافر است وهم ظاهرش ،ازناحیه اوهم نگرانی نیست،زیرا هروقت کفرصریح باایمان صریح،وباطل آشکار باحق آشکار روبرو شودازایمان شکست می خورد:واما آن طایفه ای که من از ناحیه آنها نگرانم مردمان منافق ودوروودوزبان می باشند که درگفتار ودر ظاهرمومن می باشندودرباطن خودکفررامستورکرده اند،درظاهرمانندگوسفندسلیم ودر قفا همچو گرگ آدم خوار می باشند.
این زبان که بزرگترین نعمت الهی است موضوع بزرگترین گناهان نیز می باشد ،زیرا نفاق ودورویی ودرویی ودروغ وتهمت وغیبت وسخن چینی ودشنام گویی که هر کدام ازاینها یکی از گناهان کبیره به شمارمی رود ناشی اززبان است
علی(ع)در دعاومناجات با پرودگار می فرماید:خدایا مرا ببخش نسبت به آنچه به خودم وعده دادم که عمل کنم وبعد وفا نکردم ،خدایا مراببخش نسبت به آن چیزها که بازبان به تو تقرب جستم ولی بعد قلب من بازبانم مخالفت کرد،خدایا مغفرت وبخشش خود را شامل حال مابگردان نسبت به اشارتی که با چشم کرده ایم واشتباهاتی که با زبان کردهایم وغفلتها وسهوها که دل ماکرده است ولغزشها که به زبان ما جاری شده است.
حکمتها واندرزهای متفکرشهید استاد مرتضی مطهری