ولایت فقیه(قسمت اول)
مقدمه:
اللهم انا نرغب الیک فی دولة کریمة تعز بها الاسلام و اهله و تذل بها النفاق و اهله
پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی در ایران، جهان بشری با تجربه جدیدی در عرصۀ نظام های سیاسی مواجه شد و آن ادارۀ نظام سیاسی بر اساس نظریۀ ولایت فقیه بود.این تجربه - که تحقق آن ، یادگار ارزندۀ حضرت امام خمینی (قدس سره) است ، برای بشر امروز که انواع نظام های بشری را آزموده و در هیچ یک ، درمان دردهای اساسی خود را نیافته ،آزمایشی مهم و تعیین کننده است.الگویی جدید که با توان مندی در حل مشکلات انسان معاصر در حیات فردی و اجتماعی می تواند جامعه را به آسایش و آرامش برساند،فقر وجهل و بی ایمانی و تبعیض و بی عدالتی را ریشه کن کند و در صحنه جهانی ،با دردهای مزمن بشر به مبارزه برخیزد.
موضوع ولایت فقیه مسئله ای است که از ابعاد مختلف می بایست مورد توجه قرار گیرد؛ از میان رویکردهای گوناگون ،این اثر سه زاویه را – هرچند گذرا و گزارش گون – مورد توجه قرار داده است؛ اول جایگاه حکومت و ادارۀ امور جامعه در اسلام ،از منظر منابع دینی،یعنی آیات قرآن،روایات معتبر و اقوال فقهی و کلامی علمای شیعه در تاریخ تشیع است.
>منظر دوم ،تطبیق شاخصه های ذکر شده در آیات، روایات و متون علمی فقها برای ولایت،بر ویژگی هایی است که علمای اعلام و بزرگان حوزه علمیه برای حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مدظله العالی)بر شمرده اند .
و بالاخره بخش سوم کارآمدی نظریه ولایت فقیه در مدیریت جامعه با رویکرد ارزیابی دوران رهبری معظم له را دربر می گیرد.
مباحث مقدماتی:
هدف تمام پیامبران ،کشاندن مردم به صراط مستقیم است و صراط مستقیم هم یعنی عبودیت؛ «وَأَنِ اعبُدُونی هذا صِراطٌ مُستَقیمٌ» . البته این عبودیت ، در زمینه اخلاق ، در زمینۀ عمل فردی و در زمینۀ عمل اجتماعی کاربرد دارد.
اشتباه کسانی که در گذشته مسائل سیاسی را کنار می گذاشتند،در این بود که عبودیت را به منطقۀ فردی منحصر می کردند.این درست است که هدف ،کشاندن مردم به عبودیت است؛اما عبودیت منطقه وسیعی در زندگی انسان دارد و به عمل شخصی منحصر نیست.وقتی که عمل جامعه،عمل یک مجموعه عظیم انسانی و مردم یک کشور، عمل اقتصادی ، عمل سیاسی و موضع گیری های سیاسی مشمول بحث عبودیت شد،آن وقت دعوت پیامبران شامل همۀ این مسائل می گردد.
یکی از اندیشمندان اسلامی در این باره می فرمایند:
«آیۀ«یَعبُدُونَنِی ، لایُشرِکُونَ بِی شَیئا»(1) مفهومش این است: هدف نهایی از فراهم آمدن حکومت عدل،ریشه دار شدن آئین حق،گسترش امن و آرامش،همان استحکام پایه های عبودیت و توحید است،که در آیه دیگر قرآن ، به عنوان هدف آفرینش ذکر شده است:«وَ ما خَلَقتَ الجِنَّ وَ الإِنسَ إِلَّا لِیَعبُدُونِ»(2)؛ من جن و انس را نیافریدم مگر برای اینکه عبادتم کنند.
ممکن است با استفاده از تعلیم و تربیت و تبلیغ مستمر، گروهی را متوجه حق نمود، ولی تعمیم این مسئله در جامعه انسانی ،جز از طریق تأسیس حکومت صالحان ِ با ایمان امکان پذیر نیست؛ به همین دلیل انبیاء بزرگ همتشان تشکیل چنین حکومتی بوده ؛ مخصوصاً پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در نخستین فرصت ممکن – یعنی به هنگام هجرت به مدینه – اقدام به تشکیل نمونه ای از این حکومت کرد.
از اینجا نیز می توان نتیجه گرفت که چنین حکومتی تمام تلاش ها و کوشش هایش از جنگ و صلح گرفته تا برنامه های آموزشی و فرهنگی و اقتصادی ، نظامی،همه در مسیر بندگی خدا ،بندگی خالی از هر گونه شرک است.»(3)
پس می توان گفت: توحید عبارت است از حاکمیت الله بر زندگی انسان ها ؛نه فقط اینکه انسان معتقد باشد که یک خدایی هم هست.وگرنه خود کفار قریش هم معتقد به خدا بودند؛البته آنها شریک قائل بودند برای خدا،آن شرکا را هم شفعای خود می دانستند پیش پروردگار.توحید به آن حاقّ معنای توحید،عبارت از این است که در جامعه حاکمیت خدا باشد.
ضرورت حکومت در قرآن:
در قرآن، یک هدف بزرگ نبوت ها و رسالت ها ،اقامۀ عدل معرفی شده است:«لَقَد أرسَلنا رُسُلَنا بِالبَیِّناتِ وَ أنزَلنا مَعَهُمُ الکِتابَ وَ المیزانَ لِیَقومَ النَّاسُ بِالقِسطِ»(4).اصلاً انزال کتاب های الهی و ارسال رسل برای این بوده است که قسط و عدل در میان جوامع حاکم شود؛یعنی نمادهای ظلم و زورگویی و فساد از میان برخیزد.
مهمترین کار انبیای عظام الهی ،مقابله با طواغیت و کسانی است که نعمت های خدا را ضایع کردند و سعی کردند تا فساد را جهانگیر کنند:«وَ إِذا تَوَلَّی سَعی فِی الأَرضِ لِیُفسِدَ فیها وَ یُهلِکَ الحَرثَ وَ النَّسل»(5).(ادامه دارد…)
پی نوشت ها:
1-نور،59
2-الذاریات ، 56
3- آیت الله العظمی مکارم شیرازی،تفسیر نمونه،ج14،ص532
4- حدید ، 25
5- بقره ،205
منبع:ولایت فقیه در زلال فقه اهل بیت (علیه السلام ) و دو دهه کارآمدی ،مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه های علمیه