ولایت فقیه(قسمت دوم)
رهبر معظم انقلاب در تبیین وظیفۀ پیامبران می فرمایند:
«انبیاء کارشان مسئله گویی فقط نبود. اگر انبیاء فقط به این اکتفا می کردند که حلال و حرامی را برای مردم بیان کنند،این که مشکلی وجود نداشت؛کسی با اینها در نمی افتاد.در این آیات شریفه…«الَّذینَ یُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللهِ وَ یَخشَونَهُ وَ لا یَخشَونَ أَحَداً إِلَّا اللهَ»(1) این چه تبلیغی است که خشیت از مردم در او مندرج است که انسان باید از مردم نترسد در حال این تبلیغ؟! اگر فقط بیان چند حکم شرعی بود که ترس موردی نداشت که خدای متعال تمجید کند که از مردم نمی ترسند؛از غیر خدا نمی ترسند.این تجربه های دشواری که انبیاء الهی در طول عمر مبارک خودشان متحمّل شدند،برای چی بود؟چه کار می کردند؟«وَ کَأَیِّن مِن نَبِیِّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثیرٌ فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُم فی سَبیلِ اللهِ وَ ما ضَعُفُوا و مَا استَکانُوا».(2)
ایش جنگید؟باید جنود الله را برای او بسیج کرد،پیش برد؛فقط گفتن چند جملۀ حلال و حرام و گفتن چند مسئله است؟! انبیاء برای اقامۀ حق، برای اقامۀ عدل، برای مبارزه با ظلم،برای مبارزه با فسادقیام کردند،برای شکستن طاغوت ها قیام کردند.طاغوت آن بتی نیست که به فلان دیوار یا در آن زمان به کعبه آویزان می کردند؛او که چیزی نیست که طغیان بخواهد بکند.طاغوت آن انسان طغیان گری است که به پشتوانۀ آن بت، بت وجود خود را بر مردم تحمیل می کند.طاغوت،فرعون است؛«إِنَّ فِرعَونَ عَلا فِی الأَرضِ وَ جَعَلََ أَهلَها شِیَعاً یَستَضعِفُ طائِفَةً مِنهُم».(3) این،طاغوت است .با اینها جنگیدند،با اینها مبارزه کردند، جان خودشان را کف دست گذاشتند،در مقابل ظلم ساکت ننشستند،در مقابل زورگویی ساکت ننشستند،در مقابل اضلال مردم سکوت نکردند.انبیاء اینند.»(4)
عدم انفکاک حکومت از نظام جامع تربیت دینی:
«می گویند مملکت همین قدر که دین داشته باشد ،دین، مردم را بی نیاز می کند از اینکه حکومت داشته باشند.اتفاقاً این همان حرفی است که خوارج می گفتند.آنها می گفتند:«لا حُکمَ الّا لِلَّه».(5)
در نهج البلاغه ، حضرت علی (علیه السلام) در مورد این سخن می فرماید:«کَلِمَةُ حَقّ یُرادُ بِهَا الباطِلُ»؛(6) این حرف درستی است،اما این جور که اینها قصد می کنند غلط است.« لا حُکمَ الّا لِلَّه »،حکم از ناحیه خدا باید باشد ،حرف درستی است اما اینها این حرف درست را در مورد غلط به کار می برند.«وَ لکِن هؤُلاءِ یَقولونَ : لا امرَةَ الّا لِلّه»؛(7) یعنی امیری مردم باید با خدا باشد،این که نمی شود.«وَ لابُدَّ لِلنّاسِ مِن امیرٍ بَرّ اَو فاجِرٍ»؛(8) مردم احتیاج به امیر و حاکم دارند ، حالا یا خوب باشد یا بد؛یعنی در درجه اول باید خوب باشد و در درجه دوم بد بودنش از نبودنش بهتر است؛یعنی وجود قانون – ولو قانون غیر دینی – مُقنِع و کفایت کننده از اینکه مردم حکومت داشته باشند،نیست.و لهذا مسئله خلافت را ،هم ما شیعه ها و هم سنی ها هر دو قبول داریم.حتی خوارج هم ابتدا گفتند احتیاج به خلیفه ندارند،ولی بعد خودشان آمدند با یک خلیفه بیعت کردند.پس شیعه و سنی در این جهت اتفاق دارند که دین داشتن معنایش این نیست که حالا که دین داریم ،پس دیگر حکومت لازم نیست.هر دو می گویند حکومت می خواهیم ؛منتهی در حکومت بعد از پیغمبر، سنی ها از یک راه رفتند و شیعه ها گفتند کسی لایق است که پیغمبر او را تعیین کرده باشد.»(9) (ادامه دارد…)
پی نوشت ها:
1-(پیامبران) پیشین کسانی بودند که تبلیغ رسالت های الهی می کردند . (تنها) از او می ترسیدند ، و از هیچ کس جز خدا بیم نداشتند.( احزاب،39)
2- چه بسیار پیامبرانی که مردان الهی فراوانی به همراه آنان جنگ کردند!آنها هیچگاه دربرابر آنچه در راه خدا به آنان می رسید،سست وناتوان نشدند(و تن به تسلیم ندادند).(آل عمران ،146)
3- فرعون در زمین برتری جویی کرد ،و اهل آن را به گروه های مختلفی تقسیم نمود گروهی را به ضعف و ناتوانی می کشاند.(قصص ،4)
4- بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار روحانین و طلاب تشیع و تسنن کردستان23/2/1388
5- إرشاد القلوب إلی الصواب ، ج2 ، ص357
6-نهج البلاغه ، خطبه 40
7-همان
8-همان
9- شهید علامه مرتضی مطهری ، مجموعه آثار، ج 21، ص114
منبع:ولایت فقیه در زلال فقه اهل بیت(علیهم السلام)و دو دهه کار آمدی ،مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه های علمیه