به یاد شهدا
شهید حسن صوفی
کلی برایش از حفظ سلامتی گفتم تا رژیم را قبول کرد .
« من همین نان و سیب زمینی را می خورم ، این سفره رنگین مال شما …. شما که از جبهه خبر ندارید ، چه جور دلتون میاد چند جور غذا درست کنید ؟!!!»
شهید یوسف کلاهدوز
از اینکه کسی را به عنوان رئیس دفتر داشته باشد و خود با تشریفات خاص در اتاقش جداگانه بنشیند ، پرهیز داشت . همیشه با مسئول فترش در یک اتاق می نشست ، یک بار مسئول دفتر او خواست شکل ظاهری اتاق را به صورتی درآورد که موقعیت و محل کار شهید کلاهدوز با او مشخص شود . از غیبت ایشان استفاده کرد و دکور و لوازمی را که در اتاق قرار داشت ، عوض کرد ، با دیدن این وضع بسیار ناراحت شدند و گفتند : در این دو گانگی ها چه معنی دارد . پس آستینش را بالا زد و همه چیز را به حالت اول برگرداند.
شهید حمید قلنبر
معتقد بود که وسایل زندگی او باید در حد پائین ترین سطح ممکن باشد ، موقع ازدواج به من گفت ، من روی حصیر زندگی خواهم کرد . مکان ثابتی ندارم ، بعد از درست شدن اوضاع ایران به هرجایی که احساس نیاز کنم – فلسطین ، افغانستان ، عراق و … خواهم رفت . تا زمانی که حضرت مهدی – عجل الله تعالی فرجه الشریف – ظهور فرماید و ظلم را ریشه کن کنند ، شیعه عزادار است .