فضائل حضرت امیرالمؤمنین علی ابن ابی طالب( علیه السلام) در نهج البلاغه (قسمت دوم)
خطبه ی 192:
خطبه ی 192 که اشاره ی مفصّل به دوران طفولیت حضرت امیر(علیه السلام) در محضر حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) و البته در این خطبه ذکر فضایل بسیاری از وجود نبی مکرم اسلام(صلی الله علیه و آله وسلم) حجت را تمام کرده و خطبه پیوند عمیق بین ولایت و نبوت را به تصویر کشیده که روح هر خوانده ای را مالامال از حکت در سایه ی پیوند ولایت و نبوت می نماید که بخش فضائل حضرت رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) در جای خود ذکر خواهد گردید.«أنا وَضَعتُ فی الصُّغَرِ بِکلاکِلِ العَرَبِ.وَ کَسَرتُ نَواجِمَ قُرُونِ رَبیعَةِ وَ مُضَرَ…»(خطبه 192 نوشته ی محمد دشتی).
ترجمه:« من در دوران جوانی بزرگان و شجاعان عرب را به خاک افکندم و شاخ های بلند قبیله ی ربیعه و مضر را در هم شکستم و شما به خوبی موقعیت مرا از رسول خدا(صلی الله علیه وآله و سلم)از نظر خویشاوندی نزدیک و منزلت و مقام ویژه می دانید.او مرا در دامان خویش در حالی که کودک خردسالی بودم می نشاند( و همانند فرزندش ) مرا به سینه خود می فشرد و در بستر خویش در کنار خود می خوابانید به گونه ای که بدن خود را ( همچون یک پدر مهربان)به بدن من می چسباند و بوی خوش خود را به مشام من می رساند.(و چون بسیار کوچک بودم و توان جویدن غذای سخت را نداشتم) غذا را می جوید و در دهان من می گذاشت.او هرگز دروغی در گفتار من نیافت و در کردارم خطا و اشتباهی ندید.
از همان زمان که رسول خدا( صلی الله علیه و آله و سلم) از شیر باز گرفته شد خداوند بزرگترین فرشته از فرشتگان خود را مأمور او ساخت تا در طول شبانه روز وی را به راههای فضیلت و محاسن اخلاق جهانیان وادارد. و …( در بخش فضایل ایشان ذکر خواهد گردید).
در تفسیر حضرت آیت الله مکارم: پرورش در آغوش پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم):
در این بخش از خطبه برای تقویت روحیه ی یاران خود و همچنین در مقابل دشمنان و فتنه جویان قبائل به دو مطلب بسیار مهم اشاره دارند: 1ـ نخست به جایگاه خود در جنگ های اسلامی در برابر شجاعان عرب و ضربات سهمگینی که به آنان وارد ساخت اشاره دارند تا دشمنان بر سر جای خود بنشینند.2ـ و بعد به رابطه عمیق و نزدیک خود با نبی مکرم اسلام که امتیاز منحصر به فردی برای حضرت بود اشاره می نمایند تا همه ی مؤمنین واقعی با علاقه و اخلاص بیشتری فرمانبری نمایند.پس ذکر این نکته لازم است که حضرت در این فراز نورانی قصد خودستائی ندارند بلکه هدف مهمی را مد نظر دارند که بالاتر از تصور ماست.
ذیل همین خطبه قاصعه:جرجرداق نویسنده مسیحی در کتاب تحقیقی که از روی مدارک و شواهد و اسناد معتبر در وصف علی ( علیه السلام) نوشته است درباره ی پرورش یافتن علی ( علیه السلام) در دامان پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم) و فراگرفتن اخلاق و علوم و همه ی فضائل و صفات انسانی را از آن بزرگوار چنین می نویسد: علی در زیر نظر و مراقبت پسر عمش پرورش یافت و نزد او تلمّذ کرد و اخلاق پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)و اسلوب اندیشه و نظر او را درباره ی زندگی مردم از وی به ارث برد و این میراث در دل و خرد او مو به مو جریان یافت.قرآن را مانند حکیم روشن دلی که به مغز اشیاء می نگرد و حقایق آنها را در دل خود جای می دهد فراگرفت.(1)پرورش علی ( علیه السلام) در محیطی انجام یافت که همه ی حقایق و معارف الهی و اصول و مبانی قرآن و اسلام و سجایا و اخلاق عالیه ی انسانی را بی واسطه از منبع فیاض نبوت فراگرفت و در گفتار و رفتار و پندار به آن وجود بی مانند تأسّی می جست.نتیجه ی این گونه پرورش ارث بردن سجایا و صفات عالیه ی انسانی از چنان پدر و مادری و همنشینی با چنان افراد خاندانی با عنایت و تأییدات الهی ،پیدایش چنان شخصیت جامع و کامل و بی نظیری مانند علی ( علیه السلام) است که این جهان پیر و بزرگ هنوز خرد دوّمی مانند او به وجود نیاورده است.
صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید
علی (علیه السلام) به گفته ی دوست و دشمن دارای همه ی صفات عالیه ی انسانی بود .سرآمدی حضرت در علم و حکمت به حدی بود که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)این جمله مشهور که همه ی محدثان و راویان نقل کرده اند را درباره ی او فرمود: «أنَا مَدینَة العِلم وَ عَلیٌ بابها».
علی( علیه السلام) از همه ی یاران پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) از آن بزرگوار حدیث بیشتری می دانست در واقع بی واسطه همه ی احادیث را از دو لب مبارک نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)استماع کرده بود.از او پرسیدند چرا تو از همگی اصحاب رسول خدا بیشتر حدیث فراگرفته ای؟ فرمود: « هر گاه از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) سؤال می کردم به من جواب می دادند و چون خاموش می شدم او آغاز گفتار با من کرد(2).
علی (علیه السلام) بر اثر عوامل تربیتی و محیطی و تأییدات الهی دارای چنین علوّ دارجات و شخصیت بی نظیر شد که حتی یک محقق مسیحی درباره ی او چنین سخن می گوید: امام در شئون زندگی و جهان و مجتمع انسانی و در امور توحید و خداشناسی و مسائل ماورائی طبیعت دارای نظریات عالی فلسفی بود چنانکه باید او را بنیان گذار علم کلام فلسفه الهی در اسلام بدانیم.او استادی بود که همه ی آیندگان پس از وی از صاحبان آراء و عقاید در علوم گوناگون به بزرگی اصالت و شیوائی او اعتراف داشتند و همه پیرو و شارح گفتارش بودند.کتاب بزرگ او نهج البلاغه به اندازه ای مشحون از علوم و حکمت است که در درجه اول از منابع حکمت در میان حکماء و فلاسفه ملل قرار گرفته است…(3)
قرابت و نزدیکی حضرت به پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) یک قرابت جامع که هم جنبه ی صوری دارد و هم معنوی بوده است، یعنی قرابت اخلاقی باطنی و انسانی با پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم).در واقع کسی که نسبتش با پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) معنوی باشد روحشان آماده ی پذیرفتن معنویت اوست.وجود علی ( علیه السلام) تالی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) است.رتبه ی وجودی هرکس و هر چیزی علامت منزلت اوست.خداوند متعال می فرماید: « وقضی ربک ألا تعبدوا إلا ایاه و بالوالدین إحسانا» پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) یکی از پدران روحانی است و جانشین و خیلفه ی او که در روحانیت و معنویت با او یکی است یکی دیگر از پدران است چون خود پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: « من و علی پدران این امت هستیم».(أنا و علی أبوا هذه الأمة).پس یکی از معانی حکم پروردگار به احسان ، احسان به پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و یکی از معانی والدین، پدر بودن پیامبر و علی( علیهما السلام) است.
پی نوشت ها:
1-صوت العداله الانسانیه ،جرجرداق،جزء اول ، چاپ بیروت.
2-همان
3-همان
گردآوری:لیلا ترکاشوند مدیر مدرسه.