معنای طوبی به بهانه روز اول شعبان و نزدیک شدن شاخه های درخت طوبی به این دنیا
طُوبی لِمَن ذَکَرَ المَعادَ وَ عَمِلَ لِلحِسابِ وَ قَنَعَ بِالکَفافِ وَ رَضِیَ عَنِ اللهِ (1).
طوبی، هم کلمه طیب است و هم در روایات آمده است که درختی است در خانه حضرت زهرا (علیه السلام) در بهشت که در خانۀ هر مؤمنی یک شاخه از آن هست و مؤمن از آن شاخه هر چه نَفسَش در بهشت اشتها دارد می چیند و می خورد.
این را در معنویّات روحی خودتان بگویم،شما که محبت در قلبتان هست،هر وقت چیزی می خواهید آن را از که می خواهید؟از آن می چینید و می خورید.آیا آن شاخه نیست؟آیا آن شاخه مال حضرت زهرا (علیها السلام) نیست؟ مال فرزندان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)نیست؟کدامتان هستید که شاخه در قلبتان ندارید که هر وقت گرفتاری دارید با آن التماس بگیرید؟هر وقت که از هر کس رانده می شوید با چه کسی تماس می گیرید؟با آن! می روید سراغ شاخه. می گویی تو به من رحم کن، هیچ کس در را باز نکرد.
این شاخه را خوب می شناسید. آن را بهتر از آن شاخه ای می شناسید که در بهشت به شما می دهند.این شاخه ای از محبت آن چهارده معصوم پاک ، از فرزندان و همسر و پدر حضرت زهرا (علیها السلام) است.این محبّت متعلّق به آن خانم است،طوبی است، مال اوست و از آن یک رگ و یک حَبل در وجود شما هست که از آن هر چه می خواهی می چینی.منتهی اوّل این طرف و آن طرف می زنی،بالا و پایین، پیش این شخص و آن شخص می روی.پیش فلانی اگر بروم حاجتم را برمی آورد،پولدار است.خوب که این طرف و آن طرف رفت و چیزی گیرش نیامد برمی گردد طرف شاخه. پیش شاخه می نشیند و سرش را کج می کند.زن باشد یا مرد ،سر به خانه می شود.تا این طور شد می گوید خوب کاری کردی، من از اوّل به تو گفتم اینجا بیا.چرا نیامدی؟ من منتظرت بودم.انسان را بدهکار هم می کند.این همه کوچه ها گشته ایم و سرگردان شده ایم.تازه او از ما هم طلب دارد.می گوید منتظرت بودم.من که اوّل گفتم هر کاری داری پیش ما بیا.اینها را آن شاخه می گوید.اسمش شاخه ی طوبی است.
حدیث این است:
طُوبی لِمَن ذَکَرَ المَعادَ.
خوش به حال کسی که یاد معاد کند.موعد را، وعده گاه را،آنجا که خلقت کرد و گفت اَلَستُ بِرَبِّکُم(2).
پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) هم وعده گاه است.مَن کُنتُ مَولاهُ فَعَلیٌّ مَولاهُ (3) وعده گاه است.
طوبی برای کسی است که یاد معاد کند.نه اینکه اسمش را یاد کند،خودش را یاد کند.اینکه اصول دین پنج تاست منظور نیست . از دل یاد کند.اسم،مال زبان است.اسامی را می شمری .در حالی که ذکر، مربوط به دل است. اِسمُهُ دَواء وَ ذِکرُهُ شِفاءُ خوشا به حال کسی که با دلش معاد را یاد می کند – موعد را، موعدی را که خلقت کرد.
طُوبی لِمَن ذَکَرَ المَعادَ وَ عَمِلَ لِلحِسابِ وَ قَنَعَ بِالکَفافِ وَ رَضِیَ عَنِ اللهِ.
اینها چهار چیز است. آنها را در ذات خود پنهان کن و برای جاهای خلوتت نگهدار،برای قیامتت و برای دنیایت.این چهار چیز برای همه وقتت امانت است.چهار خط و چهار صندوق است.صندوق بزرگترین آنها اوّلی است و آن صندوق عالی و آخرین ،رضاست.
پی نوشتها:
1- وسائل الشیعه ،ج3،ص254
2- سوره ی اعراف،آیه 172.«آیا من پروردگار شما نیستم؟»
3- الکافی ،ج1،ص293
منبع:طوبای محبّت 3 ،مجالس حاج محمد اسماعیل دولابی